English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
fair trade U تجارت منصفانه
collusion U برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
supply price U قیمت تولیدکننده
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
fair price U قیمت منصفانه
just price U قیمت منصفانه
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
bottom price U حداقل قیمت
price floor U حداقل قیمت
least price U حداقل قیمت
minimum price U حداقل قیمت
minimum charge U حداقل قیمت
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
price freeze U تثبیت قیمت ها
price ceilings U تثبیت قیمت
price freezing U تثبیت قیمت
price stability U تثبیت قیمت
price stabilization U تثبیت قیمت
commodity agreement U تثبیت مشترک قیمت فروش
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
pegging U تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
contract price adjustment U تعدیل قیمت قرارداد
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
contract price adjustment U رفع اختلاف در قیمت قرارداد
inductive coordination U توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
dumping U سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
unallowable digit U ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
price determination U تعیین قیمت
appraisals U تعیین قیمت
appraisal U تعیین قیمت
appraisals U تعیین قیمت کردن
administered price U قیمت تعیین شده
appraisal U تعیین قیمت کردن
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
assessments U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessment U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
texts U برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
text U برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
maintenance U قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
declared value U قیمت اعلام شده به منظور تعیین مالیات
appraises U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
quantity theory of money U نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
at least [no less than] [not less than] <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
at a [the] minimum <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
minimum range U حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
weighted least square method U روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
functional finance U سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
white slave U استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
cost records U مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war U قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
protocols U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
protocol U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
stock control program U نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
back wardation U تعیین اجل برای بایع
What is the price per night? U قیمت برای یک شب چقدر است؟
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
market value U قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
spot price U قیمت برای فروش فوری
basing point U نقطه مبدا برای قیمت
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
backus naur form U قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
custom of a trade U عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant U حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
short line U محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
sexualize U جنس برای چیزی تعیین کردن
metronomes U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronome U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
What is the price per week? U قیمت برای یک هفته چقدر است؟
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
nominate U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
nominating U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
bibliotics U بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
playoff U مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
nominates U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
playoffs U مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
advowson U حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
recommended retail price U قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
price line pricing U قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
What is the price for bed and breakfast? U قیمت برای تخت و صبحانه چقدر است؟
knot ratio U نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
command heading U مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
constructive placement U تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
derivation graph U ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
limits U محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
pibal U دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
cone penetrometer U وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
center U تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
lease U نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
leases U نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
tan alt U ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
shake bottle U بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
pill pool billiard U بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
carring over U تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
alphaphotographic U آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
producer U تولیدکننده
producers U تولیدکننده
proligerous U تولیدکننده
burned U کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
hypnotic U تولیدکننده خواب
reproducer U دوباره تولیدکننده
sudoriferous U تولیدکننده عرق
morbific U تولیدکننده ناخوشی
manufacturer's agent U نماینده تولیدکننده
manufacturers' agent U نماینده تولیدکننده
program generator U تولیدکننده برنامه
Hewlett Packard U تولیدکننده کامپیوتر
decca U سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
movement credit U وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
pos U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
burners U تولیدکننده حرارت در بالن
card reproducer U تولیدکننده دوباره کارت
glycogenic U تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
burner U تولیدکننده حرارت در بالن
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
OCM U شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
trade discount U تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
rpg U Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
Tseng Labs U تولیدکننده مجموعه قط عات در آداپتورهای گرافیکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com