English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gambling house U قمار خانه
gaming house U قمار خانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
hazard U قمار
hazards U قمار
gambling U قمار
gambles U قمار
hazarding U قمار
hazarded U قمار
gambled U قمار
gamble U قمار
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
crapping U نوعی قمار
shell game U قمار با گردو
crapped U نوعی قمار
die U بخت قمار
crap U نوعی قمار
gamble U قمار کردن
gambles U قمار کردن
gambled U قمار کردن
gambling U قمار بازی
gambler U قمار باز
game of chance U بازی قمار
gamester U قمار باز
hazardously U بطور قمار
gaming U قمار بازی
gamble away U قمار کردن
gamblers U قمار باز
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
satellitic U وابسته به قمار سیارات
roulette U اسباب قمار چرخان
skin game U قمار از روی تقلب
gambing and betting U قمار و شرط بندی
stakeholder U نگهدارنده بانک در قمار
piker U قمار بازکم جرات
tombola U نوعی قمار شبیه لوتو
craps U نوعی بازی قمار باطاس
roulette U رولت بارولت قمار کردن
gamble U شرط بندی کردن قمار
gambled U شرط بندی کردن قمار
cardsharp U برگ زن قمار باز متقلب
gambles U شرط بندی کردن قمار
tombolas U نوعی قمار شبیه لوتو
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
faro U نوعی بازی قمار شبیه بانک
gambled away <adj.> U بوسیله قمار از دست داده [اصطلاح روزمره]
street betting U جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
staked U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
in and in U مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
stake U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stakes U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
gimmicks U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmick U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
stake U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
staked U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
range U یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
homes U خانه
houses U خانه
house U خانه
checkered U خانه خانه
cellular U خانه خانه
houseless U بی خانه
materfamilias U زن خانه
pigeon-holes U خانه
pigeon-hole U خانه
pigeon hole U خانه
tersellated U خانه خانه
cloisonne U خانه خانه
lodge U خانه
lodged U خانه
quarterage U خانه
unsheltered <adj.> U بی خانه
socket خانه
her house U خانه ان زن
sockets U خانه
her house U خانه اش
shacks U خانه
door-to-door U خانه به خانه
lodges U خانه
roommate U هم خانه
roommates U هم خانه
door to door U خانه به خانه
furnace house U خانه
shack U خانه
dwelling U خانه
room U خانه
houseroom U جا در خانه
housed U خانه
cells U خانه
rooms U خانه
lares U خانه
lar U خانه
cell U خانه
housing U خانه ها
alveolate U خانه خانه
honeycomb U خانه خانه
pieds-a-terre U خانه
pied-a-terre U خانه
home U خانه
dwellings U خانه
cellulated U خانه خانه
domiciles U خانه
domicile U خانه
honeycombs U خانه خانه
i was under his roof U در خانه
double-fronted U خانه دو در
within doors U در خانه
housewifely U خانه دار
keep house U در خانه ماندن
household art U فن اداره خانه
keep in U در خانه ماندن
gynaeceum U خانه اندرونی
kibitka U خانه تاتار
house work U خانه داری
housewifery U خانه دار
hub or hub by U خانه دار
house top U بام خانه
home born U خانه زاد
house agent U دلال خانه
husbandman U سرپرست خانه
insectarium U حشره خانه
bordel U فاحشه خانه
house to get U خانه اجارهای
house to let U خانه اجارهای
insectary U حشره خانه
homemaker U خانه دار
homebred U خانه پرورده
i wrote home U برای خانه
grummet U شاگرد خانه
department U وزارت خانه
cabana U خانه کوچک
camera obscura U تاریک خانه
caserne U سرباز خانه
chancery U دفتر خانه
chequer U خانه شطرنج
chop house U خوراک خانه
coach house U کالسکه خانه
coach house U درشکه خانه
coffee house U قهوه خانه
butler pantry U ابدار خانه
brick yard U اجرپز خانه
departments U وزارت خانه
active cell U خانه کاری
alveolus U شش خانه حبابچه
armory U اسلحه خانه
baby house U عروسک خانه
reading rooms U قرائت خانه
bawdy house U جنده خانه
bawdy house U فاحشه خانه
bindery U صحاف خانه
bookbindery U صحاف خانه
coffee room U خوارک خانه
coffee shop U قهوه خانه
coffeehouse U قهوه خانه
dwelling construction U خانه سازی
dwelling house U خانه مسکونی
earth house U خانه زیرزمینی
frater U سفره خانه
freemasons hall U فراموش خانه
fuse block U خانه فیوز
disorderly house U خانه بدنام
door lock U کلید خانه
domiciliate U خانه مسکن
domiciliary U مربوط به خانه
convalescent home U نقاهت خانه
custom house U گمرک خانه
dacha U خانه ییلاقی
delivery to the home U تحویل در خانه
dishouse U بی خانه کردن
disorderly house U فاحشه خانه
domatophobia U خانه هراسی
domicil U مقر خانه
goodwife U کدبانوی خانه
spinsterhood U خانه ماندگی
telephone station U تلفن خانه
the house over the way U خانه روبرو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com