Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
carver
U
قلم سنگ تراشی سازنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pertubative
U
اشفته سازنده مضطرب سازنده
neographism
U
نویسه تراشی
shaved
U
ریش تراشی
shaves
U
ریش تراشی
neolalia
U
واژه تراشی
shave
U
ریش تراشی
shaping
U
صفحه تراشی
redressing
U
باز تراشی
rationalization
U
دلیل تراشی
neologism
U
واژه تراشی
neologisms
U
واژه تراشی
shaving
U
اصلاح صورت تراشی
crandall
U
چکش سنگ تراشی
razors
U
تیغ صورت تراشی
razor
U
تیغ صورت تراشی
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
grainer
U
تیغ پشم تراشی
pullery
U
کارگاه پوست تراشی
stone work
U
جایگاه سنگ تراشی
To raise difficulties . To creat obstacles.
U
اشکال تراشی کردن
blocking-out
U
قلم سنگ تراشی
bush-hammered
U
ابزار سنگ تراشی
moon knife
U
چاقوی پوست تراشی
granulating hammer
U
تیشه سنگ تراشی
sculptures
U
پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sculpture
U
پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sophistry
U
زبان بازی برهان تراشی
sculpture in miniature
U
پیکر تراشی کوچک اندام
statuary
U
مجسمه ساز هیکل تراشی
kevel
U
چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
parpen
U
سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
wright
U
سازنده
manufacturer
U
سازنده
builder
U
سازنده
builders
U
سازنده
manufacturers
U
سازنده
producer
U
سازنده
fabricator
U
سازنده
fabricant
U
سازنده
constructor
U
سازنده
concoctor
U
سازنده
constituents
U
سازنده
fomative
U
سازنده
constituent
U
سازنده
producers
U
سازنده
instrumentalists
U
سازنده
instrumentalist
U
سازنده
maker
U
سازنده
components
U
سازنده
compositors
U
سازنده
constructive
U
سازنده
component
U
سازنده
makers
U
سازنده
compositor
U
سازنده
lubricate
U
روان سازنده
purificative
U
پا سازنده تطهیری
enslaver
U
بنده سازنده
elucidatory
U
روشن سازنده
factors
U
سازنده فاکتور
presentive
U
مجسم سازنده
procreator
U
موجد سازنده
deific
U
خدا سازنده
factor
U
سازنده فاکتور
distractive
U
پریشان سازنده
dispossessor
U
بی بهره سازنده
supersessive
U
لغو سازنده
lubricates
U
روان سازنده
depletive
U
تهی سازنده
dissipative
U
پراکنده سازنده
procreation
U
سازنده زایش
lutist
U
سازنده عود
manifestative
U
اشکار سازنده
irradiative
U
روشن سازنده
inveigler
U
گمراه سازنده
interceptive
U
جدا سازنده
manufacturer's agent
U
نماینده سازنده
incorporator
U
یکی سازنده
manufacturers' agent
U
نماینده سازنده
melodist
U
سازنده ملودی
composers
U
سازنده مصنف
composer
U
سازنده مصنف
qualifiers
U
ملایم سازنده
film developer
U
سازنده فیلم
qualifier
U
ملایم سازنده
fabricator
U
سازنده وسایل
lubricating
U
روان سازنده
suppressive
U
موقوف سازنده
suppressor
U
موقوف سازنده
lubricant
U
روان سازنده
components
U
جزء سازنده
lubricants
U
روان سازنده
vitiator
U
تباه سازنده
restrictive
U
محدود سازنده
component
U
جزء سازنده
ingredients
U
عنصر سازنده
ingredient
U
عنصر سازنده
builders
U
موسس سازنده
lubricated
U
روان سازنده
builder
U
موسس سازنده
alterative
U
دگرگون سازنده
subjugator
U
مطیع سازنده
coordinative
U
متناسب سازنده
qualificatory
U
محدود سازنده
refrigerative
U
خنک سازنده
computer manufacturer
U
سازنده کامپیوتر
refrigrative
U
خنک سازنده
renovator
U
باز نو سازنده
separative
U
جدا سازنده
sonneteer
U
سازنده غزل
assurer
U
مطمئن سازنده
assuror
U
مطمئن سازنده
spoiler
U
فاسد سازنده
reflectional
U
بازتابنده منعکس سازنده
toyer
U
سازنده اسباب بازی
manufacturer's software
U
نرم افزار سازنده
paper stainer
U
سازنده کاغذهای دیواری
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
metrist
U
سازنده نظم وشعر
purificatory
U
پاک سازنده تطهیری
procurer
U
فراهم سازنده جاکش
wright
U
کارگر سازنده نجار
mitigatory
U
سبک سازنده مخفف
loathful
U
دافع بیرغبت سازنده
ceramist
U
سازنده فروف سفالین
compositions
U
نسبت اجزای سازنده
manufacturer
U
تولید کننده سازنده
reflective
U
بازتابنده منعکس سازنده
manufacturers
U
تولید کننده سازنده
elucidative
U
تفسیری روشن سازنده
diallist
U
سازنده ساعت افتابی
boiler maker
U
سازنده دیگ بخار
boilermaker
U
سازنده دیگ بخار
ceramicist
U
سازنده فروف سفالین
compositions
U
نسبت اجزاء سازنده
composition
U
نسبت اجزای سازنده
ideologue
U
سازنده ایده ئولوژی
indican
U
ماده سازنده نیل
formative
U
ترکیب کننده سازنده
producer advertising
U
تبلیغ توسط سازنده
composition
U
نسبت اجزاء سازنده
humiliatingly
U
پست سازنده خفیف کننده
illusive
U
گمراه کننده مشتبه سازنده
data general corporation
U
سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
spoilsman
U
تباه کننده فاسد سازنده
producers
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
illusory
U
گمراه کننده مشتبه سازنده
producer
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
pictorial
U
تصویر نما مجسم سازنده
humiliating
U
پست سازنده خفیف کننده
detonating
U
محترق شونده منفجر سازنده
honeywell
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
self discharging
U
ازاد سازنده نفس خود
mitigative
U
سبک سازنده تخفیف دهنده
unisys
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
pastoralist
U
سازنده شعرهای روستایی چوپان
perversive
U
گمراه کننده منحرف سازنده
wet cooper
U
سازنده چلیک برای مایعات
flag waver
U
مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
digital equipment corporation
U
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
Dec
U
یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
dry cooper
U
سازنده چلیک برای خشکه بار
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
borland international
U
یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
control data corporation
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
leukosis
U
زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
outriggers
U
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
smokescreen
U
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
horner
U
سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
free issue materials
U
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
metencephalon
U
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
doa
U
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis
U
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
particular lien
U
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
cost plus contracts
U
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
deforesting
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
unbundled
U
اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
disruptive pattern
U
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
leukon
U
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com