English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
novus actus intervenieus U قطع سلسله علیت در خسارات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
causality U علیت
causation U علیت
law of causation U قانون علیت
psychic determinism U علیت گرایی روانی
civil damage assessment U ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
ghaut U سلسله سلسله کوه
chains U سلسله سلسله مراتب
chain U سلسله سلسله مراتب
loss U خسارات
damages U خسارات
inflicted U واردکردن خسارات
inflicting U واردکردن خسارات
inflicts U واردکردن خسارات
inflict U واردکردن خسارات
damage assessment U تعیین خسارات
particular average U خسارات جزئی
unliquidated damages U خسارات معنوی
damage control U کنترل خسارات
swingeing damages U خسارات زیاد
damage criteria U میزان خسارات
liable for damages U مسئول خسارات
command channels U سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
free of general average U معاف از خسارات عمومی
damage control bills U دستورالعمل کنترل خسارات
damage control book U راهنمای کنترل خسارات
damage control U کنترل کردن خسارات
with particular average U مشمول خسارات خاص
area damage control party U گروه کنترل خسارات منطقه
covers U تامین زیان و خسارات بیمه
coverings U تامین زیان و خسارات بیمه
with average U شامل خسارات خصوصی وجزئی
unliquidated damages U خسارات غیرقابل براورد به پول
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
inflicting U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicted U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
The losses run into hundreds of thousands. U خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
inflicts U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
board of inspection and survey U هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
inflict U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
barratry U خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
weapon selector U مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
gurantee period U مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
dynasty U سلسله
dynasties U سلسله
nexus U سلسله
catena U سلسله
ranges U سلسله
ranged U سلسله
strips U سر سلسله
run U سلسله
chains U سلسله
gradations U سلسله
chain U سلسله
gradation U سلسله
runs U سلسله
range U سلسله
systems U سلسله
kingdom U سلسله
genealogies U سلسله
train U سلسله
genealogy U سلسله
trained U سلسله
trains U سلسله
system U سلسله
pecking order U سلسله مراتب
nervous systems U سلسله عصب
nervous system U سلسله عصب
protomartyr U سر سلسله شهدا
hierachy U سلسله مراتب
ghat U سلسله کوه
ghat U رشته سلسله
chain of command U سلسله مراتب
ommiad U سلسله امیه
coneatenation U تسلسل سلسله
phylum U اجداد سلسله
phylon U اجداد سلسله
ommiades U سلسله امیه
pulse train U سلسله تپش ها
series U سلسله ردیف
train U رشته سلسله
trained U رشته سلسله
mountain ranges U سلسله جبال
trains U رشته سلسله
sequence U سلسله مراتب
hierarchy U سلسله مراتب
string U ردیف سلسله
hierarchies U سلسله مراتب
sequences U سلسله مراتب
channel U سلسله مراتب
channeled U سلسله مراتب
chain U سلسله کوه
rank U سلسله مقام
the vascular system U سلسله اوندهاومجراها
ranked U سلسله مقام
ranks U سلسله مقام
unit system U سلسله احاد
ranges U سلسله ردیف
chains U سلسله کوه
ranged U سلسله ردیف
range U سلسله ردیف
systems U سلسله رشته
system U سلسله رشته
channeling U سلسله مراتب
channels U سلسله مراتب
channelled U سلسله مراتب
the nervous system U سلسله پیهای نباتی
hierarchy of needs U سلسله مراتب نیازها
hierarchical network U شبکه سلسله مراتبی
hierarchism U اصول سلسله مراتب
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
request mast U از طریق سلسله مراتب
thearchy U سلسله مراتب خدایان
memory hierarchy U سلسله مراتب حافظه
military channel U سلسله مراتب نظامی
occupational hierarchy U سلسله مراتب شغلی
hierarchical model U مدل سلسله مراتبی
flight U یک رشته پلکان سلسله
neural U وابسته به سلسله اعصاب
chain of command U سلسله مراتب فرماندهی
control hierarchy U سلسله مراتب کنترل
cryptochannel U سلسله مراتب رمز
data hierarchy U سلسله مراتب داده ها
achamenidae U سلسله هخامنشی هخامنشیان
hierachical structure U ساختار سلسله مراتبی
heavenly hierarchy U سلسله مراتب فرشتگان
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
pecking order U سلسله مراتب دانه چینی
hierarchies U ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchy U ساختار دادهای سلسله مراتبی
sympathetics U سلسله پیهای نباتی باشد
echelons U ستون طبقه سلسله مراتب
echelon U ستون طبقه سلسله مراتب
campaign U سلسله عملیات کوره بلند
ohms U واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
campaigns U سلسله عملیات کوره بلند
campaigning U سلسله عملیات کوره بلند
campaigned U سلسله عملیات کوره بلند
algebraic hierarchy parenthese U پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
dynastical U وابسته بیک سلسله پادشاهان
dynast U عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
hierachical file system U سیستم فایل سلسله مراتبی
argumentum U یک سلسله دلایل قابل قبول
hierarchic U وابسته به سلسله مراتب وریاست
request mast U گزارش از طریق سلسله مراتب
ohm U واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
train U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trained U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
exempted station U یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
abort U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
aborted U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborting U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
underplot U یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
semiosis U یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
hierarchies U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
hdbms U DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
onion skin language U زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
Tahmasb U شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com