English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
part U قطعه یدکی
replacement part U قطعه یدکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
replication U 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
Other Matches
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
extras U یدکی
fail back U یدکی
extra U یدکی
spare U یدکی
auxiliary U یدکی
extra- U یدکی
auxiliaries U یدکی
alternates U یدکی
refill U یدکی
refilled U یدکی
alternated U یدکی
alternate U یدکی
refilling U یدکی
refills U یدکی
secondary U یدکی
spared U یدکی
hack chronometer U کرونومتر یدکی
spare U اسباب یدکی
filler depot U انبار یدکی
spareable U یدکی شدنی
stand by battery U باتری یدکی
spared U اسباب یدکی
coarse sight U دوربین یدکی
accessories U لوازم یدکی
accessory equipment U تجهیزات یدکی
accessory equipment U وسایل یدکی
spare parts U قطعات یدکی
repair parts U قطعات یدکی
parts U قطعات یدکی
accessory U لوازم یدکی
alternate headquarters U قرارگاه یدکی
alternate position U موضع یدکی
secondary position U موضع یدکی
accessory U وسیله یدکی
alternate water terminal U باراندازابی یدکی
alternate aerodrome U فرودگاه یدکی
auxiliary circuit U مدار یدکی
auxiliary equipment U وسایل یدکی
bingo field U فرودگاه یدکی
supplementary position U موضع یدکی
reserve U احتیاط یدکی
reserving U احتیاط یدکی
reserves U احتیاط یدکی
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
sustainer U سیستم خرج یدکی
accessory box جعبه لوازم یدکی
hack chronometer U ساعت شماردقیق یدکی
by pass U لوله یدکی جا گذاشتن
spare parts list U فهرست لوازم یدکی
part U اسباب یدکی اتومبیل
spares stock U موجودی لوازم یدکی
auxiliary spark gap U دهانه جرقه یدکی
alternate traversing fire U اتش یدکی سمتی
common parts U قطعات یدکی عمومی
alternate traversing fire U اتش یدکی در سمت
fragmenting U قطعه قطعه کردن
fragment U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
fragments U قطعه قطعه کردن
segment U قطعه قطعه کردن
fragmentation U قطعه قطعه شدن
fritter U قطعه قطعه کردن
sectional U قطعه قطعه بخشی
fritters U قطعه قطعه کردن
segments U قطعه قطعه کردن
secondary cone U برج هدایت یدکی ناو
jato unit U موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
spared U برای یدکی نگاه داشتن
spares U اقلام اضافی وسایل یدکی
to tow a vehicle [to a place] U یدکی کشیدن خودرویی [به جایی]
spare U برای یدکی نگاه داشتن
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
recovery airfield U فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
transponder india U رادار مراقبتی یدکی یا رادارهوانوردی شخصی بین المللی
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
accessory U لوازم یدکی لوازم اضافی
supplementary charge U خرج یدکی خرج اضافی
pieces U قطعه
calligraph U قطعه
sections U قطعه
nugget U قطعه
piece U قطعه
doit U قطعه
copyslip U قطعه
stretched U قطعه
stretch U قطعه
wodges U قطعه
wodge U قطعه
nuggets U قطعه
segment U قطعه
segments U قطعه
goblets U قطعه
goblet U قطعه
plot U قطعه
extent U قطعه
members U قطعه
section U قطعه
tracts U قطعه
pane U قطعه
panes U قطعه
block U قطعه
blocked U قطعه
blocks U قطعه
member U قطعه
plotted U قطعه
snippy U قطعه
smidgen U قطعه
very large scale integration U قطعه
segmental U قطعه قطعه
fragment U قطعه
tract U قطعه
snip U قطعه
snipped U قطعه
snipping U قطعه
fragmenting U قطعه
smidgeon U قطعه
smidgin U قطعه
trilobation U سه قطعه
slab U قطعه
slabs U قطعه
lobe U قطعه
component U قطعه
components U قطعه
plots U قطعه
bloc U قطعه
blocs U قطعه
lobes U قطعه
small scale integration U قطعه
fragments U قطعه
items U قطعه
item U قطعه
plank U قطعه
internode U قطعه
panels U قطعه
line segment U قطعه خط
panel U قطعه
scale U قطعه
morceau U قطعه
stretches U قطعه
chunk U قطعه
part U قطعه
chunks U قطعه
handsets U تلفن در یک قطعه
stiffener U قطعه تقویتی
replacement U تعویض قطعه
passages U تصویب قطعه
concerto U قطعه موسیقی
fragment U قطعه باقیمانده
pickling U قطعه شویی
concertos U قطعه موسیقی
opuses U قطعه موسیقی
fragmenting U قطعه باقیمانده
opus U قطعه موسیقی
passage U تصویب قطعه
fragments U قطعه باقیمانده
worked U قطعه کار
work U قطعه کار
casting U قطعه ریخته گی
replacements U تعویض قطعه
dabs U قطعه تکه
handset U تلفن در یک قطعه
dabbed U قطعه تکه
dab U قطعه تکه
fitting U قطعه اتصال
lobotomies U قطعه بری
lobotomy U قطعه بری
stiffeners U قطعه تقویتی
hexastich U قطعه شش فردی
occipital lobe U قطعه پس سری
overlay segment U قطعه جایگذاشت
parietal lobe U قطعه اهیانهای
partitur U قطعه کامل
partitura U قطعه کامل
pericope U قطعه منتخب
piece part U قطعه یک پارچه
plat U قطعه نقشه
midsection U قطعه میانی
major assembly U قطعه عمده
in sections U د رچند قطعه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com