Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vermis
U
قطعه میانی مخچه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
midsection
U
قطعه میانی
cerebellum
U
مخچه
decerebellation
U
مخچه برداری
cerebellar
U
مربوط به مخچه
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
metencephalon
U
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
fragments
U
قطعه قطعه کردن
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
fragment
U
قطعه قطعه کردن
fritters
U
قطعه قطعه کردن
fritter
U
قطعه قطعه کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
segments
U
قطعه قطعه کردن
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
medium
U
میانی
mesne
U
میانی
centrical
U
میانی
center land
U
خط میانی
mediates
U
میانی
middle deck
U
پل میانی
mediums
U
میانی
medial
U
میانی
innermost
U
میانی
center back
U
بک میانی
midline
U
خط میانی
mesail
U
میانی
mesial
U
میانی
mesal
U
میانی
mediating
U
میانی
median
U
میانی
centric
U
میانی
inmost
U
میانی
mediated
U
میانی
mediate
U
میانی
central reserve
U
سکوی میانی
middle insomnia
U
بیخوابی میانی
middle fraction
U
پاره میانی
middle fraction
U
جزء میانی
intermediate anneal
U
التهاب میانی
center stripe
U
خط میانی زمین
middle ear
U
گوش میانی
intermediate contact
U
کنتاکت میانی
middle part
U
قسمت میانی
halfback
U
بازیگر میانی
drop keel
U
تیغه میانی
i.f.
U
فرکانس میانی
interband
U
باند میانی
neutral wire
U
سیم میانی
neutral conductor
U
سیم میانی
intermediate band
U
باند میانی
halfback
U
بازیگرخط میانی
central strip
U
نوار میانی
interconnection
U
اتصال میانی
midfield line
U
خط میانی زمین
intermediate distribution frame
U
مقسم میانی
intermediate field
U
میدان میانی
mid flap
U
فلپ میانی
intermediate points
U
جهات میانی
intermediate
U
عضو میانی
intermediate terminal
U
ترمینال میانی
lower boom
U
تیرک میانی
lower boom
U
بوم میانی
intermediate transmitter
U
فرستنده میانی
intermediate frequency
U
فرکانس میانی
cut splice
U
پیوند میانی
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
dorsomedial
U
پشتی- میانی
median income
U
درامد میانی
intermediate plate
U
صفحه میانی
intermediate frequency tank circuit
U
فرکانس میانی
intermediate fuse
U
فیوز میانی
intermediate image
U
تصویر میانی
intermediate layer
U
لایه میانی
intermediate link
U
حلقه میانی
intermediate office
U
مرکز میانی
mesencephalon
U
مغز میانی
intermediate oscillation
U
نوسان میانی
intermediate phase
U
فاز میانی
interphase
U
فاز میانی
intermediate
U
طبقه میانی
center wing
U
بال میانی
meddled
U
میانی وسطی
middle
U
میانی وسطی
mid
U
میانی وسطی
median
U
سکوی میانی
mid-
U
میانی وسطی
hogging
U
تنش میانی
midpoint
U
نقطه میانی
midpoints
U
نقطه میانی
tun dish throught
U
پاتیل میانی
meddles
U
میانی وسطی
middle layer
U
قشر میانی
tympanum
U
گوش میانی
meddle
U
میانی وسطی
buffer
U
حافظه میانی
center line
U
خط میانی زمین
center section
U
بال میانی
ridge rope
U
سیم میانی
center circle
U
دایره میانی
middles
U
میانی وسطی
middles
U
منطقه میانی زمین
intermediate temperature
U
درجه حرارت میانی
interjacent
U
میانی در میان افتاده
loomed
U
قسمت میانی پارو
looming
U
قسمت میانی پارو
middle
U
منطقه میانی زمین
intermediate transformer
U
مبدل یا ترانسفورماتور میانی
interband telegraphy
U
تلگراف باند میانی
medial layer
U
لایه میانی
[پزشکی]
insulated intermediate layer
U
لایه میانی عایق
intermediate repeater
U
تقویت کننده میانی
dorsomedial thalamus
U
تالاموس پشتی- میانی
looms
U
قسمت میانی پارو
half length illusion
U
خطای ادراکی میانی
intermediate aperiodic circuit
U
مدار میانی اپریودیک
centers
U
نقط ه میانی چیزی
centre
U
نقط ه میانی چیزی
centered
U
نقط ه میانی چیزی
rail
U
الت میانی در و پنجره
centred
U
نقط ه میانی چیزی
intermediate frequency amplification
U
تقویت فرکانس میانی
intermediate frequency breakdown
U
شکست فرکانس میانی
flankerback
U
بازیگر میانی جناح
intermediate frequency sensitivity
U
حساسیت فرکانس میانی
intermediate frequency stage
U
طبقه ی فرکانس میانی
intermediate frequency transformer
U
مبدل فرکانس میانی
grounded neutral
U
سیم میانی زمین
intermediate frequency section
U
مقطع فرکانس میانی
intermediate amplifier
U
تقویت کننده میانی
intermediate roll stand
U
مقام نورد میانی
center ice circle
U
داره میانی زمین
bilge board
U
تخته میانی قایق
steering wheel hub
U
قسمت میانی غربالک
deep
U
نقطه میانی سر پیچ
deeper
U
نقطه میانی سر پیچ
deepest
U
نقطه میانی سر پیچ
amidship
U
قسمت میانی قایق
center
U
نقط ه میانی چیزی
middle lintel in window
U
وادار میانی پنجره
center back
U
بازیگر میانی خط عقب
loom
U
قسمت میانی پارو
midpoint rule
U
قاعده نقطه میانی
third ventricle
U
بطن میانی مغز
medice
U
قسمت میانی زمین
interceding
U
پادر میانی کردن
dermis
U
غشاء میانی پوست
intercede
U
پادر میانی کردن
interceded
U
پادر میانی کردن
cif
U
فرمت میانی معروف
central concrete membrane
U
پرده میانی بتنی
media
U
پوشش میانی سرخرگ
Somewhere in the darkness
U
جایی در میانی تاریکی
intercedes
U
پادر میانی کردن
medium frequency motor
U
موتور با فرکانس میانی
image camera tube
U
لامپ تصویر میانی دوربین
inflammation of the middle ear
U
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
midgut
U
قسمت میانی مجرای هاضمه
infection of the middle ear
U
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
middle ear inflammation
[MEI]
U
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
interband recombination
U
ترکیب مجدد باند میانی
king-pendant
U
[تیر عمودی در خرپای میانی]
drawman
U
مرد میانی برای رویارویی
otitis media
[OM]
U
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
proxinal
U
نزدیک به تنه یا خط میانی بدن
mesocarp
U
قشر میانی غلاف میوه
midpoint
U
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
thalamic
U
ماده خاکستری مغز میانی
seat
U
قسمت میانی زین اسب
mesoblast
U
لایه جرثومه میانی جنین
seated
U
قسمت میانی زین اسب
midpoints
U
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
seats
U
قسمت میانی زین اسب
intermediate frequency band filter
U
صافی باند فرکانس میانی
intermediate frequency amplifier
U
تقویت کننده فرکانس میانی
big man
U
بازیگر میانی بیس بال
center ice spot
U
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
thalamus
U
تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
center piece
U
قسمت میانی اسباب روی میز
trombone
U
شیپور دارای قسمت میانی متحرک
atrium
U
اطاق میانی خانههای روم قدیم
set back
U
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
center face off spot
U
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
Midwestern
U
وابسته به ایالتهای میانی ایالت متحده
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
stapedial
U
وابسته به عضله واستخوان رکابی گوش میانی
interpage
U
در روی صفحههای میانی چاپ کردن یا نوشتن
midcourt
U
منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com