English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hexastich U قطعه شش فردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
individuals U فردی
subjective U فردی
individual U فردی
interindividual U میان فردی
interpersonal U میان فردی
single entry U حسابداری فردی
Every individual in the society should . . . U هر فردی درجامعه با ید ...
ontogenesis U پدیدایی فردی
ontogency U تکوین فردی
intraindividual U درون فردی
personalism U فلسفه فردی
pattern U خصوصیات فردی
libertarians U طرفدارازادی فردی
idiosyncrasies U خصیصه فردی
individual ownership U مالکیت فردی
individual responsibility U مسئوولیت فردی
individualization U فردی ساختن
intrapersonal U درون فردی
personal pace U اهنگ فردی
personal tempo U اهنگ فردی
personal right U حقوق فردی
interpersonal coherence U انسجام بین فردی
patterns U خصوصیات فردی
libertarian U طرفدارازادی فردی
individuality U وجود فردی
individual differences U تفاوتهای فردی
idiosyncrasy U خصیصه فردی
ontogeny U پدیدایی فردی
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
autecology U بوم شناسی فردی
pinned U عدد شناسایی فردی
interpersonal conflict U تعارض میان فردی
pin U عدد شناسایی فردی
pinning U عدد شناسایی فردی
units U نفر عدد فردی
unit U نفر عدد فردی
aptitude test U ازمون قابلیت فردی
individualism U اصول استقلال فردی
pattern U الگو صفات فردی
patterns U الگو صفات فردی
personal data sheet U برگه اطلاعات فردی
personal distribution U توزیع درامد فردی
aptitude tests U ازمون قابلیت فردی
depersonalization U توجه نکردن به هویت فردی
streakiest U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individuals U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streakier U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streaky U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
fragmentation U قطعه قطعه شدن
fragments U قطعه قطعه کردن
fragment U قطعه قطعه کردن
fragmenting U قطعه قطعه کردن
sectional U قطعه قطعه بخشی
segments U قطعه قطعه کردن
segment U قطعه قطعه کردن
fritters U قطعه قطعه کردن
fritter U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
IRA U مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
miscegenation U ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualizing U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualizes U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
accommodation bill U براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
to walk on eggshells <idiom> U در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
libertarian U طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
sysop U فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
mauls U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
squeezer U فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
mauled U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauling U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
maul U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
hackers U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hacker U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
individualism U اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
odd U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
parol arrest U جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
endorser U پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
bill of rights U منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
members U قطعه
chunk U قطعه
member U قطعه
blocs U قطعه
chunks U قطعه
pane U قطعه
block U قطعه
segment U قطعه
blocks U قطعه
blocked U قطعه
tracts U قطعه
plotted U قطعه
fragments U قطعه
fragmenting U قطعه
fragment U قطعه
nugget U قطعه
nuggets U قطعه
tract U قطعه
bloc U قطعه
line segment U قطعه خط
plank U قطعه
internode U قطعه
section U قطعه
sections U قطعه
pieces U قطعه
piece U قطعه
stretch U قطعه
stretched U قطعه
doit U قطعه
copyslip U قطعه
calligraph U قطعه
morceau U قطعه
segments U قطعه
panes U قطعه
extent U قطعه
goblet U قطعه
plot U قطعه
plots U قطعه
goblets U قطعه
stretches U قطعه
smidgen U قطعه
snipping U قطعه
snipped U قطعه
item U قطعه
snip U قطعه
panel U قطعه
component U قطعه
smidgin U قطعه
components U قطعه
wodges U قطعه
wodge U قطعه
small scale integration U قطعه
smidgeon U قطعه
segmental U قطعه قطعه
items U قطعه
very large scale integration U قطعه
part U قطعه
lobe U قطعه
scale U قطعه
lobes U قطعه
snippy U قطعه
slab U قطعه
trilobation U سه قطعه
panels U قطعه
slabs U قطعه
icicle U یخ پاره قطعه یخ
cannibalization U قطعه برداری
theme song U قطعه تکراری
icicles U یخ پاره قطعه یخ
dab U قطعه تکه
clearing block U قطعه بازدارنده
unit assembly U یک قطعه مجزا
electric component U قطعه الکتریکی
lot U پارچه قطعه
equulei U قطعه الفرس
equuleus U قطعه الفرس
frontal lobe U قطعه پیشانی
time slice U قطعه زمان
versicle U قطعه کوچک
vlsi U قطعه روی یک IC
lot U قطعه زمین
in sections U د رچند قطعه
work part U قطعه کار
workholder U نگهدارنده قطعه
dabbed U قطعه تکه
dabs U قطعه تکه
part U قطعه یدکی
handset U تلفن در یک قطعه
fitting U قطعه اتصال
lobotomies U قطعه بری
lobotomy U قطعه بری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com