English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lot U قطعه زمین
block U قطعه زمین
blocked U قطعه زمین
blocks U قطعه زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bag U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bags U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
reservation U قطعه زمین اختصاصی
reservations U قطعه زمین اختصاصی
shield U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shields U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
patch U مشمع روی زخم قطعه زمین
patches U مشمع روی زخم قطعه زمین
parcel U دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels U دسته قطعه کوچکی از زمین
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
espianade U قطعه زمین هموار شیب ملایم
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
grassplot U قطعه زمین علفزار
karoo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
plat U قطعه زمین کوچک
quadrat U قطعه زمین مستطیل
sand trap U قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
terra incognita U قطعه زمین از گرو در نیامده
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
Other Matches
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
fragmentation U قطعه قطعه شدن
segments U قطعه قطعه کردن
sectional U قطعه قطعه بخشی
fragment U قطعه قطعه کردن
fritters U قطعه قطعه کردن
fritter U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
segment U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
fragmenting U قطعه قطعه کردن
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
component U قطعه
small scale integration U قطعه
internode U قطعه
stretch U قطعه
components U قطعه
smidgin U قطعه
blocked U قطعه
blocks U قطعه
member U قطعه
items U قطعه
item U قطعه
panels U قطعه
block U قطعه
segmental U قطعه قطعه
panes U قطعه
snippy U قطعه
smidgeon U قطعه
nugget U قطعه
nuggets U قطعه
smidgen U قطعه
tract U قطعه
tracts U قطعه
pane U قطعه
panel U قطعه
trilobation U سه قطعه
stretched U قطعه
stretches U قطعه
piece U قطعه
wodge U قطعه
wodges U قطعه
line segment U قطعه خط
sections U قطعه
section U قطعه
snip U قطعه
plot U قطعه
plots U قطعه
plotted U قطعه
members U قطعه
very large scale integration U قطعه
morceau U قطعه
snipping U قطعه
snipped U قطعه
plank U قطعه
scale U قطعه
fragmenting U قطعه
goblet U قطعه
lobes U قطعه
lobe U قطعه
segments U قطعه
part U قطعه
chunk U قطعه
chunks U قطعه
calligraph U قطعه
fragments U قطعه
goblets U قطعه
extent U قطعه
slabs U قطعه
blocs U قطعه
segment U قطعه
fragment U قطعه
doit U قطعه
pieces U قطعه
slab U قطعه
bloc U قطعه
copyslip U قطعه
replacement U تعویض قطعه
unit assembly U یک قطعه مجزا
replacements U تعویض قطعه
work part U قطعه کار
piece part U قطعه یک پارچه
handsets U تلفن در یک قطعه
partitur U قطعه کامل
part number U شماره قطعه
workholder U نگهدارنده قطعه
pericope U قطعه منتخب
occipital lobe U قطعه پس سری
versicle U قطعه کوچک
fragmenting U قطعه باقیمانده
overlay segment U قطعه جایگذاشت
parietal lobe U قطعه اهیانهای
fragments U قطعه باقیمانده
vlsi U قطعه روی یک IC
handset U تلفن در یک قطعه
part U قطعه یدکی
plat U قطعه نقشه
quads U قطعه سربی
segmentation U قطعه بندی
subassembly U یک قطعه جزء
segmentation U قطعه سازی
sett U قطعه سنگفرش
stull U قطعه بزرگ
concertos U قطعه موسیقی
concerto U قطعه موسیقی
opuses U قطعه موسیقی
opus U قطعه موسیقی
stiffeners U قطعه تقویتی
stiffener U قطعه تقویتی
quad U قطعه سربی
passage U تصویب قطعه
program segment U قطعه برنامه
time slice U قطعه زمان
resident segment U قطعه مقیم
root segment U قطعه ریشهای
theme song U قطعه تکراری
strip U قطعه باریک
temporal lobe U قطعه گیجگاهی
item U قطعه خبری
items U قطعه خبری
passages U تصویب قطعه
tension member U قطعه کششی
pickling U قطعه شویی
cannibalization U قطعه برداری
lot U پارچه قطعه
dabs U قطعه تکه
frontal lobe U قطعه پیشانی
lobectomy U قطعه برداری
gusset U قطعه اتصال
gussets U قطعه اتصال
lobule U قطعه کوچک
icicles U یخ پاره قطعه یخ
blank flange U قطعه- ایکس
partitura U قطعه کامل
clearing block U قطعه بازدارنده
in sections U د رچند قطعه
lobotomies U قطعه بری
lobotomy U قطعه بری
casting U قطعه ریخته گی
hexastich U قطعه شش فردی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com