Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bore
U
قطر داخلی لوله اسلحه
bores
U
قطر داخلی لوله اسلحه
caliber
U
قطر داخلی لوله اسلحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
barrels
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
bores
U
قطر داخلی لوله
bore
U
قطر داخلی لوله
smoothbore
U
تفنگ با سطح داخلی صاف لوله
land
U
سطح داخلی لوله بین خانهای تفنگ
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
incretion
U
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
squawks
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
U
پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure
U
ساختمان داخلی سازه داخلی
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
weapons
U
اسلحه
weapon
U
اسلحه
unarmed
U
بی اسلحه
bare handed
U
بی اسلحه
armless
U
بی اسلحه
weaponry
U
اسلحه سازی
misfire
U
گیرکردن اسلحه
misfires
U
گیرکردن اسلحه
arm
U
اسلحه گرم
ordnance
U
اسلحه ومهمات
fire arms
U
اسلحه ی گرم
misfired
U
گیرکردن اسلحه
heavy armed
U
سنگین اسلحه
single shot
U
اسلحه تک تیر
pieces
U
اسلحه گرم
light armed
U
سبک اسلحه
armorer
U
اسلحه ساز
piece
U
اسلحه گرم
trigger
U
ماشه اسلحه
triggered
U
ماشه اسلحه
maximum range
U
بردنهایی اسلحه
triggers
U
ماشه اسلحه
repeating firearm
U
اسلحه خودکار
safety lock
U
ضامن اسلحه
shooting iron
U
اسلحه گرم
firearms
U
اسلحه گرم
side arm
U
اسلحه کمری
side arms
U
اسلحه کمری
firearm
U
اسلحه گرم
armouries
U
اسلحه قوزخانه
armoury
U
اسلحه خانه
holster
U
جلد اسلحه
armoury
U
اسلحه قوزخانه
d. armour
U
اسلحه دفاع
cold steel
U
اسلحه سرد
arm of precision
U
اسلحه دقیق
armory
U
اسلحه خانه
armourer
U
اسلحه ساز
antiaircraft
U
اسلحه ضد هوایی
armouries
U
اسلحه خانه
weapons
U
اسلحه حربه
thumbed
U
شستی اسلحه
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
holsters
U
جلد اسلحه
Elaborate
U
اسلحه بزرگ
thumbs
U
شستی اسلحه
thumb
U
شستی اسلحه
stoppage
U
گیر در اسلحه
weapon
U
اسلحه حربه
thumbing
U
شستی اسلحه
stoppages
U
گیر در اسلحه
weaponary
U
مربوط به اسلحه
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
lift fire
U
زیادکردن برد اسلحه
armorer
U
نگهبان اسلحه زراد
to decommission weapons
U
اسلحه ها را از کار انداختن
velite
U
سرباز سبک اسلحه
ordnance
U
مربوط به اسلحه و مهمات
missile
U
اسلحه پرتاب کردنی
magazines
U
مخزن خشاب اسلحه
magazine
U
مخزن خشاب اسلحه
missiles
U
اسلحه پرتاب کردنی
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
to decommission weapons
U
اسلحه ها را غیردایر کردن
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
To lay down ones arms .
U
اسلحه رابزمین گذاشتن
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
popper
U
اسلحه صدا دار
poppers
U
اسلحه صدا دار
gunrunner
U
قاچاقچی اسلحه و مهمات
chambers
U
خزانه فشنگ در اسلحه
disassemble
U
بازکردن اسلحه یا موتور
cleaning rod
U
سمبه نظافت اسلحه
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
chamber
U
خزانه فشنگ در اسلحه
armory
U
کارخانهء اسلحه سازی
to sight gun
U
نشان کردن اسلحه
biathlon
U
اسکی صحرانوردی با اسلحه
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
cant
U
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
clanging
U
صدای بهم خوردن اسلحه
to call to arms
U
اعلام دست به اسلحه کردن
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
to carry a weapon
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
clanged
U
صدای بهم خوردن اسلحه
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
clang
U
صدای بهم خوردن اسلحه
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
light horse
U
سوار نظام سبک اسلحه
clangs
U
صدای بهم خوردن اسلحه
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
hussar
U
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
brigand
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
flatling
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
brigands
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
flatlings
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
doubled up
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
phalanx
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
phalanxes
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
contraband of war
U
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
to frisk
[a person]
U
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
internal door
U
در داخلی
inside
U
داخلی
internal
U
داخلی
insides
U
داخلی
internal medicine
U
طب داخلی
in-
U
داخلی
in
U
داخلی
innate
U
داخلی
endogenous
U
داخلی
interior
U
داخلی
interiors
U
داخلی
esoteric
U
داخلی
municipal
U
داخلی
inner
U
داخلی
territorial
U
داخلی
ben
U
داخلی
anie
U
داخلی
indoor
U
داخلی
domestic
U
داخلی
intramural
U
داخلی
inside diameter
U
قطر داخلی
home consumption
U
مصرف داخلی
inside caliper
U
کولیس داخلی
inside draft
U
شیب داخلی
inward
U
داخلی باطنی
interconnection
U
اتصالی داخلی
intercommunication
U
ارتباط داخلی
inferior planets
U
سیارههای داخلی
rules of procedure
U
نظامنامه داخلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com