Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contact
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacted
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacting
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacts
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contacts
U
محل اتصال تماس گرفتن
contact
U
محل اتصال تماس گرفتن
contacting
U
محل اتصال تماس گرفتن
contacted
U
محل اتصال تماس گرفتن
switch contact
U
کنتاکت اتصال
get in touch with someone
<idiom>
U
باکسی تماس گرفتن
edge
U
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edges
U
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
series
U
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
edge
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edges
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
de bounce
U
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
contacting
U
کنتاکت
contact piece
U
کنتاکت
contact
U
کنتاکت
contacts
U
کنتاکت
contactor
U
کنتاکت گر
contacted
U
کنتاکت
magnetic contactor
U
کنتاکت گر
interrupter contact
U
کنتاکت پلاتین
relay contact
U
کنتاکت رله
intermediate contact
U
کنتاکت واسطه
intermediate contact
U
کنتاکت میانی
plug contact
U
کنتاکت دوشاخه
point contact
U
کنتاکت نقطهای
multiple contact
U
دسته کنتاکت
interrupter contact
U
کنتاکت قطع
main contact
U
کنتاکت اصلی
roller contact
U
کنتاکت غلتکی
plug connection
U
کنتاکت پریز
protective contact
U
کنتاکت محافظ
self cleaning contact
U
کنتاکت خودشوی
mercurial contact
U
کنتاکت جیوهای
multiple contact
U
کنتاکت دستهای
sliding contact
U
کنتاکت لغزان
sliding contact
U
کنتاکت لغزشی
third rail
U
ریل کنتاکت
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
wiping contact
U
کنتاکت لغزان
contact rail
U
ریل کنتاکت
contact points
U
نوکهای کنتاکت
carbon contact
U
کنتاکت کربنی
collective contact
U
کنتاکت جامع
contact sparking
U
جرقه کنتاکت
breake contact
U
کنتاکت ساکن
impluse contact
U
کنتاکت ضربهای
impluse contact
U
کنتاکت ایمپولز
spring contact
U
کنتاکت فنری
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contact resistance
U
مقدار مقاومت کنتاکت
contact voltage regulator
U
نافم ولتاژ با کنتاکت
change over contact
U
کنتاکت تغییر دهنده
ignition by contact breaking
U
احتراق با قطع کنتاکت
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
contact line
U
خط تماس
contacted
U
تماس
contact
U
تماس
contacting
U
تماس
contingence
U
تماس
line of contact
U
خط تماس
taction
U
تماس
tangency
U
تماس
contacts
U
تماس
impacts
U
تماس
impact
U
تماس
impinging
U
تماس
tangents
U
تماس
ding
U
تماس
tangent
U
تماس
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
contact pressure
U
فشار تماس
contact patrol
U
گشتی تماس
contact surface
U
سطح تماس
to be in rapport
U
تماس داشتن
contact party
U
گروه تماس
contact point
U
قطب تماس
to be in contact
U
تماس داشتن
contact lost
U
تماس قطع شد
contact ratio
U
نسبت تماس
point contact
U
تماس نقطهای
communicator
U
شخص در تماس
corps a corps
U
تماس بدنی
contact area
U
سطح تماس
to bring into contact
U
تماس دادن
point of contact
U
نقطه تماس
finishes
U
تماس انتهایی
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
finish
U
تماس انتهایی
contiguity
U
برخورد تماس
line to line fault
U
تماس خطوط
shock hazard
U
خطر تماس
movement to contact
U
حرکت به تماس
contact angle
U
زاویه تماس
zone of contact
U
ناحیه تماس
contact area
U
منطقه تماس
contact diameter
U
قطر تماس
skim
U
تماس اندک
area contact
U
سطح تماس
skimmed
U
تماس اندک
going on
U
نزدیکی تماس
tuch
U
تماس دادن با
contact flange
U
فلانژ تماس
angle of contact
U
زاویه تماس
interactional points
U
نقاط تماس
skims
U
تماس اندک
galvanism
U
تماس برق بابدن
movement to contact
U
حرکت به اخذ تماس
grazing point
U
نقطه تماس با مانع
touch panel
U
صفحه حساس به تماس
contact
U
تماس یافتن تماسی
contacting
U
تماس یافتن تماسی
to keep in touch with any one
U
باکسی تماس داشتن
tuch
U
سر زدن تماس داشتن
touch sensitive tablet
U
تابلو حساس به تماس
synapse
U
محل تماس دوعصب
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
youch sensitive screen
U
صفحه حساس به تماس
contacted
U
تماس یافتن تماسی
contacts
U
تماس یافتن تماسی
touch sensitive panel
U
صفحه حساس به تماس
break off
U
قطع تماس با دشمن
contact report
U
گزارش اخذ تماس
contact behavior
U
رفتار تماس جویانه
contact backlash
U
دنده کور تماس
contact fire
U
انفجار در اثر تماس
osculation
U
تماس اشتراک صفات
osculatory
U
وابسته به بوسه یا تماس
phoning
U
پاسخ به تماس در تلفن
phones
U
پاسخ به تماس در تلفن
phoned
U
پاسخ به تماس در تلفن
phone
U
پاسخ به تماس در تلفن
telebrief
U
تماس مستقیم تلفنی
flat
U
تماس دو لبه اسکیت
flattest
U
تماس دو لبه اسکیت
look in on
<idiom>
U
تماس حاصل کردن
contact print
U
چاپ به طریقه تماس
advance to contact
U
پیشروی برای اخذ تماس
contact fire
U
انفجارمین در اثر تماس با کشتی
osculate
U
تماس نزدیک حاصل کردن
ground
U
تماس دادن توپ با زمین
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
engagements
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
To establish( make) contact.
U
تماس دایر ( برقرار ) کردن
contact with the net
U
خطای تماس با تور والیبال
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
faded
U
تماس باهدف از بین رفت
whoosh
U
صدای تماس جسم سریع با هوا
touch
U
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
whooshing
U
صدای تماس جسم سریع با هوا
lose track of
<idiom>
U
ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com