Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clausius virial theorem
U
قضیه ویریال کلازیوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
virial theorem
U
قضیه ویریال
subordinate coajunction
U
حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
virial equation
U
معادله ویریال
virial coefficient
U
ضریب ویریال
clausius inequality
U
نامساوی کلازیوس
compound complex
U
دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
clausius clapeyron equation
U
معادله کلازیوس- کلاپیرون
clapeyron clausius equation
U
معادله کلازیوس- کلاپیرون
theorems
U
قضیه
propositions
U
قضیه
premiss
U
قضیه
axiom
U
قضیه
propositioning
U
قضیه
propositioned
U
قضیه
proposition
U
قضیه
theorem
U
قضیه
cages
U
قضیه
case
U
قضیه
thesis
U
قضیه
theses
U
قضیه
cases
U
قضیه
clauses
U
قضیه
axioms
U
قضیه
clause
U
قضیه
cage
U
قضیه
duality theorem
U
قضیه دوگانگی
pythagorean proposition
U
قضیه عروس
rearrangement theorem
U
قضیه نوارایی
slutsky theorem
U
قضیه اسلاتسکی
central limit theorem
U
قضیه حد مرکزی
h theorem of boltzmann
U
قضیه H بولتزمن
boltzmann h threrem
U
قضیه H بولتزمن
binomial theorem
U
قضیه دو جملهای
poniard asinorum
U
قضیه خرفهم
euler theorem
U
قضیه اولر
principal clause
U
قضیه اصلی
point of honour
U
قضیه شرف
orthogonality theorem
U
قضیه تعامد
syllogism
U
قضیه منطقی
variation theorem
U
قضیه تغییر
test case
U
قضیه در ازمایش
test cases
U
قضیه در ازمایش
obverse
U
قضیه تالی
expansion theorem
U
قضیه بسطی
euler's theorem
U
قضیه اویلر
bernoulli theorem
U
قضیه برنولی
bayes'theorem
U
قضیه بیس
clause
U
جزء قضیه
matters
U
امر قضیه
mattering
U
امر قضیه
mattered
U
امر قضیه
clauses
U
جزء قضیه
opposites
U
عکس قضیه
matter
U
امر قضیه
asses bridge
U
قضیه حماریه
poniard asinorum
U
قضیه حماریه
opposite
U
عکس قضیه
worst case scenario
U
بدترین شکل قضیه
How did it turn out?
U
[قضیه]
چطور تمام شد؟
superaltern
U
قضیه کلی مورداستدلال
Pythagorean theorem
U
قضیه فیثاغورس
[ریاضی]
In this matter
U
در این بابت
[قضیه]
Pythagoras' theorem
U
قضیه فیثاغورس
[ریاضی]
worst-case scenario
U
بدترین شکل قضیه
jahn teller theorem
U
قضیه یان- تلر
balanced budget theorem
U
قضیه بودجه متوازن
f.clause
U
قضیه که با in order thatاغازگرد د
hypothesis
U
قضیه فرضی نهشته
thesis
U
رساله دکتری قضیه
majorpremise
U
کبرای قضیه منطقی
non restrictive clause
U
قضیه غیر تحدیدی
theses
U
رساله دکتری قضیه
addition theorem
U
قضیه جمع پذیری
adjudicated case
U
قضیه محکوم بها
res judicata
U
قضیه محکوم بها
hypotheses
U
قضیه فرضی نهشته
to have no say
[in that matter]
U
پاسخگو نبودن
[در این قضیه]
issues
U
مسئله قضیه تحویل جنس
premisses
U
قضیه ثابت یا اثبات شده
premised
U
قضیه ثابت یا اثبات شده
premise
U
قضیه ثابت یا اثبات شده
axioms
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axiom
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
issue
U
مسئله قضیه تحویل جنس
prime number theorem
U
قضیه اعداد اول
[ریاضی]
issued
U
مسئله قضیه تحویل جنس
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
well-ordering theorem
U
قضیه خوش ترتیبی
[ریاضی]
I saw it for myself . I was an eye –witness
U
خودم شاهد قضیه بودم
autre fois acquit
U
قضیه محکوم بها در امورجزاییfacsimile
adoption
U
مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
It is quite a hypothetical case .
U
این یک قضیه کاملا" فرضی است
That's another story.
U
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
questioned
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questions
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
prosyllogism
U
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
Now that you're here, it's a whole new ball game.
U
حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
question
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
coordinate conjunction
U
حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
rogatory
U
احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
What is going on here?
U
اینجا چه خبر است؟
[وقتی قضیه نامفهوم است]
[اصطلاح روزمره]
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
universal
U
قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
slutsky theorem
U
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com