English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
duality theorem U قضیه دوگانگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subordinate coajunction U حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
compound complex U دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
duality U دوگانگی
dualism U دوگانگی
dichotomies U دوگانگی
dichotomy U دوگانگی
domestic dualism U دوگانگی داخلی
duality principle U اصل دوگانگی
dual morality U دوگانگی اخلاقی
principle of duality U اصل دوگانگی
international dualism U دوگانگی بین المللی
wave corpuscule duality U دوگانگی موج- ذره
wave patricle duality U دوگانگی موج- ذره
wave particle duality U دوگانگی موج- ذره
proposition U قضیه
theorems U قضیه
propositioned U قضیه
premiss U قضیه
propositions U قضیه
propositioning U قضیه
cages U قضیه
cases U قضیه
axioms U قضیه
axiom U قضیه
clauses U قضیه
thesis U قضیه
case U قضیه
theorem U قضیه
clause U قضیه
cage U قضیه
theses U قضیه
expansion theorem U قضیه بسطی
poniard asinorum U قضیه حماریه
orthogonality theorem U قضیه تعامد
euler theorem U قضیه اولر
opposite U عکس قضیه
point of honour U قضیه شرف
euler's theorem U قضیه اویلر
poniard asinorum U قضیه خرفهم
matters U امر قضیه
principal clause U قضیه اصلی
test cases U قضیه در ازمایش
opposites U عکس قضیه
virial theorem U قضیه ویریال
variation theorem U قضیه تغییر
syllogism U قضیه منطقی
obverse U قضیه تالی
rearrangement theorem U قضیه نوارایی
pythagorean proposition U قضیه عروس
slutsky theorem U قضیه اسلاتسکی
test case U قضیه در ازمایش
binomial theorem U قضیه دو جملهای
asses bridge U قضیه حماریه
clause U جزء قضیه
bayes'theorem U قضیه بیس
mattering U امر قضیه
mattered U امر قضیه
bernoulli theorem U قضیه برنولی
matter U امر قضیه
boltzmann h threrem U قضیه H بولتزمن
h theorem of boltzmann U قضیه H بولتزمن
clauses U جزء قضیه
central limit theorem U قضیه حد مرکزی
worst-case scenario U بدترین شکل قضیه
res judicata U قضیه محکوم بها
worst case scenario U بدترین شکل قضیه
hypothesis U قضیه فرضی نهشته
How did it turn out? U [قضیه] چطور تمام شد؟
In this matter U در این بابت [قضیه]
hypotheses U قضیه فرضی نهشته
superaltern U قضیه کلی مورداستدلال
thesis U رساله دکتری قضیه
clausius virial theorem U قضیه ویریال کلازیوس
theses U رساله دکتری قضیه
Pythagoras' theorem U قضیه فیثاغورس [ریاضی]
adjudicated case U قضیه محکوم بها
f.clause U قضیه که با in order thatاغازگرد د
Pythagorean theorem U قضیه فیثاغورس [ریاضی]
jahn teller theorem U قضیه یان- تلر
majorpremise U کبرای قضیه منطقی
non restrictive clause U قضیه غیر تحدیدی
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
addition theorem U قضیه جمع پذیری
premisses U قضیه ثابت یا اثبات شده
to have no say [in that matter] U پاسخگو نبودن [در این قضیه]
premised U قضیه ثابت یا اثبات شده
prime number theorem U قضیه اعداد اول [ریاضی]
well-ordering theorem U قضیه خوش ترتیبی [ریاضی]
premise U قضیه ثابت یا اثبات شده
axioms U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axiom U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
issues U مسئله قضیه تحویل جنس
autre fois acquit U قضیه محکوم بها در امورجزاییfacsimile
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
issued U مسئله قضیه تحویل جنس
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
I saw it for myself . I was an eye –witness U خودم شاهد قضیه بودم
adoption U مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
It is quite a hypothetical case . U این یک قضیه کاملا" فرضی است
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
question U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
questioned U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
questions U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
coordinate conjunction U حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
rogatory U احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
What is going on here? U اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
universal U قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
prima facie evidence U مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com