English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bernoulli theorem U قضیه برنولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subordinate coajunction U حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
compound complex U دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
bernoulli U برنولی
bernoulli distribution U توزیع برنولی
bernoulli box U جعبه برنولی
bernoulli effect U پدیده برنولی
premiss U قضیه
theorems U قضیه
propositions U قضیه
propositioning U قضیه
propositioned U قضیه
proposition U قضیه
theorem U قضیه
cages U قضیه
cage U قضیه
clause U قضیه
thesis U قضیه
theses U قضیه
axiom U قضیه
cases U قضیه
clauses U قضیه
axioms U قضیه
case U قضیه
orthogonality theorem U قضیه تعامد
test cases U قضیه در ازمایش
central limit theorem U قضیه حد مرکزی
h theorem of boltzmann U قضیه H بولتزمن
binomial theorem U قضیه دو جملهای
principal clause U قضیه اصلی
rearrangement theorem U قضیه نوارایی
pythagorean proposition U قضیه عروس
test case U قضیه در ازمایش
poniard asinorum U قضیه خرفهم
slutsky theorem U قضیه اسلاتسکی
point of honour U قضیه شرف
obverse U قضیه تالی
syllogism U قضیه منطقی
variation theorem U قضیه تغییر
expansion theorem U قضیه بسطی
virial theorem U قضیه ویریال
euler theorem U قضیه اولر
duality theorem U قضیه دوگانگی
poniard asinorum U قضیه حماریه
euler's theorem U قضیه اویلر
bayes'theorem U قضیه بیس
opposites U عکس قضیه
boltzmann h threrem U قضیه H بولتزمن
matters U امر قضیه
mattering U امر قضیه
mattered U امر قضیه
clauses U جزء قضیه
matter U امر قضیه
clause U جزء قضیه
asses bridge U قضیه حماریه
opposite U عکس قضیه
res judicata U قضیه محکوم بها
worst-case scenario U بدترین شکل قضیه
worst case scenario U بدترین شکل قضیه
superaltern U قضیه کلی مورداستدلال
Pythagoras' theorem U قضیه فیثاغورس [ریاضی]
Pythagorean theorem U قضیه فیثاغورس [ریاضی]
In this matter U در این بابت [قضیه]
How did it turn out? U [قضیه] چطور تمام شد؟
clausius virial theorem U قضیه ویریال کلازیوس
hypotheses U قضیه فرضی نهشته
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
hypothesis U قضیه فرضی نهشته
f.clause U قضیه که با in order thatاغازگرد د
addition theorem U قضیه جمع پذیری
jahn teller theorem U قضیه یان- تلر
majorpremise U کبرای قضیه منطقی
thesis U رساله دکتری قضیه
non restrictive clause U قضیه غیر تحدیدی
theses U رساله دکتری قضیه
adjudicated case U قضیه محکوم بها
to have no say [in that matter] U پاسخگو نبودن [در این قضیه]
prime number theorem U قضیه اعداد اول [ریاضی]
issues U مسئله قضیه تحویل جنس
premisses U قضیه ثابت یا اثبات شده
premised U قضیه ثابت یا اثبات شده
premise U قضیه ثابت یا اثبات شده
axioms U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axiom U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
autre fois acquit U قضیه محکوم بها در امورجزاییfacsimile
well-ordering theorem U قضیه خوش ترتیبی [ریاضی]
I saw it for myself . I was an eye –witness U خودم شاهد قضیه بودم
issued U مسئله قضیه تحویل جنس
adoption U مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
It is quite a hypothetical case . U این یک قضیه کاملا" فرضی است
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
question U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questioned U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questions U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
coordinate conjunction U حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
rogatory U احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
What is going on here? U اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
universal U قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
prima facie evidence U مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com