English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
beautifier U قشنگ کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
namby-pamby U قشنگ
prettier U قشنگ
prettiest U قشنگ
goodly U قشنگ
smatt U قشنگ
spruce U قشنگ
spruces U قشنگ
sprucy U قشنگ
cheesy U قشنگ
goodlooking U قشنگ
pretty U قشنگ
beauteous U قشنگ
nice looking U قشنگ
prettify U قشنگ
beautiful U قشنگ
namby pamby U قشنگ
cherubs U بچه قشنگ
adorn قشنگ کردن
smarten U قشنگ کردن
cherubim U بچه قشنگ
cherub U بچه قشنگ
sprucely U بطور قشنگ
prettily U بطور قشنگ
beautifying U قشنگ شدن
beautify U قشنگ شدن
beautifies U قشنگ شدن
beautified U قشنگ شدن
I didnt mince my words . I put it very well . U قشنگ حرفم رازدم
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
nattily U بطور اراسته و قشنگ
gew gaw U اشیاء قشنگ بی مصرف
to take f. U قشنگ حرف زدن
gimcrack U چیز قشنگ و کم بها
gewgaw U چیز قشنگ بی مصرف
lido U میعادگاه قشنگ ساحلی
pert U غنچه دار قشنگ
lidos U میعادگاه قشنگ ساحلی
whigmaleery U چیز قشنگ وارزان
whigmaleerie U چیز قشنگ وارزان
gimcrack U قشنگ و بی مصرف عروسک
gewgaws U چیز قشنگ بی مصرف
she was prettily dressed U جامه قشنگ پوشیده بود
adorns U قشنگ کردن ارایش دادن
pretty pretties U چیزهای قشنگ و نادان فریب
prettier U بطور دلپذیر قشنگ کردن
pretty U بطور دلپذیر قشنگ کردن
gimceackery U چیزهای قشنگ وبی مصرف
prettify U بطور دلپذیر قشنگ کردن
eros U بچه قشنگ غرائزشهوانی انسانی
prettiest U بطور دلپذیر قشنگ کردن
I sat down with no fuss or bother . U برای خودم قشنگ گرفتم نشستم
She is photogenic. U خوش عکس است (عکسش قشنگ می افتد )
This car wI'll do beautifully . U این اتوموبیل قشنگ بدرد مان می خورد
She speaks French as if it were her mother tongue . She speaks Frinch like a native . U فرانسه را آنقدر قشنگ صحبت می کند گویی زبان مادریش است
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
namby-pamby U بی مغز سخن بی مغز و بی بیمزه نوشتههای قشنگ و بیمزه
namby pamby U بی مغز سخن بی مغز و بی بیمزه نوشتههای قشنگ و بیمزه
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
whetstone U تیز کننده تند کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doer U کننده
squasher U له کننده
solvents U اب کننده
catterer U پچ پچ کننده
solver U حل کننده
doers U کننده
solvent U اب کننده
benders U خم کننده
tracker U پی کننده
swooner U غش کننده
crepitant U خش خش کننده
surfy U کف کننده
renunciant U کننده
renunciant U رد کننده
repudiationist U رد کننده
deflective U کج کننده
deletive U حک کننده
squelcher U له کننده
spurner U رد کننده
fillers U پر کننده
filler U پر کننده
syncopator U غش کننده
trackers U پی کننده
hoppers U لی لی کننده
bender U خم کننده
ear-splitting U کر کننده
fluxing oil U اب کننده
commulator U یک سو کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com