English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
installation U قسمت نظامی
installations U قسمت نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
force U یکان قسمت نظامی
forces U یکان قسمت نظامی
forcing U یکان قسمت نظامی
principal U قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
principals U قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
stablishment U قسمت نظامی سازمان
Other Matches
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
warlike U نظامی
soldier U نظامی
military U نظامی
soldiers U نظامی
serviced U نظامی
martin U نظامی
fort U دژ نظامی
martial U نظامی
mil U نظامی
service U نظامی
military crest U خط الراس نظامی
military doctorine U دکترین نظامی
standing order U امریه نظامی
military courtesy U احترامات نظامی
military court U دادگاه نظامی
military doctorine U مقررات نظامی
military grid U شبکه نظامی
military governor U حاکم نظامی
martial law U حکومت نظامی
civil U غیر نظامی
military government U حکومت نظامی
standing orders U امریه نظامی
military courtesy U شئونات نظامی
military government U دولت نظامی
military funds U بودجه نظامی
military funds U اعتبار نظامی
military expenditure U مخارج نظامی
military governor U فرمانداری نظامی
forcing U نیروی نظامی
drilling U تمرین نظامی
military resources U منابع نظامی
military services U قسمتهای نظامی
military specifications U خصوصیات نظامی
districts U ناحیه نظامی
district U ناحیه نظامی
military specifications U کدتخصصی نظامی
military spending U مخارج نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
military training U اموزش نظامی
military training U تعلیم نظامی
military service U خدمت نظامی
dressing parade U مشق نظامی
neck cloth U کاشکول نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
military psychology U روانشناسی نظامی
military posture U وضعیت نظامی
forces U نیروی نظامی
military platform U سکوی نظامی
civilian U غیر نظامی
force U نیروی نظامی
civilians U غیر نظامی
military intelligence U اطلاعات نظامی
military intervention U مداخله نظامی
military justice U دادسرای نظامی
military justice U دادرسی نظامی
columns U ستون نظامی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
column U ستون نظامی
cadets U دانشجوی نظامی
cadet U دانشجوی نظامی
military posture U ارایش نظامی
ceremonies U مراسم نظامی
salutes U احترام نظامی
saluting U احترام نظامی
camps U اردوگاه نظامی
camped U اردوگاه نظامی
camp U اردوگاه نظامی
army staff U ستاد نظامی
articles of war U قانون نظامی
attache U وابسته نظامی
by military force U با نیروی نظامی
campound U کمپ نظامی
council ofwar U شورای نظامی
counter military U ضد عملیات نظامی
court martial U دادگاه نظامی
saluted U احترام نظامی
salute U احترام نظامی
council of war U شورای نظامی
councils of war U شورای نظامی
strongholds U قلعه نظامی
stronghold U قلعه نظامی
militarists U نظامی گرا
militarist U نظامی گرا
paramilitary U شبه نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
militarily U از لحاظ نظامی
militias U نیروی نظامی
militia U نیروی نظامی
guest house U مهمانسرای نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
ceremony U مراسم نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
court martiall U شورای نظامی
court material U دادگاه نظامی
militarize U نظامی کردن
army attache U وابسته نظامی
soldier U فرد نظامی
military adviser U مستشار نظامی
military advisor U مستشار نظامی
military area U منطقه نظامی
military assistance U کمک نظامی
military attache U وابسته نظامی
military body U هیئت نظامی
soldier U نظامی شدن
military comission U هیئت نظامی
military comission U کمیسیون نظامی
militarization U نظامی کردن
field colors U پرچم نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
field colours U پرچم نظامی
garrison state U ایالت نظامی
general outpatient clinic U درمانگاه نظامی
invasion currency U پول نظامی
soldiers U فرد نظامی
soldiers U نظامی شدن
maneuver U تمرین نظامی
martial court U دادگاه نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
martial rule U حکومت نظامی
martial spirit U روح نظامی
khaki U لباس نظامی
military convention U اتحاد نظامی
exercised U مانور نظامی
march U گام نظامی
marched U گام نظامی
regimental U لباس نظامی
exercises U مشق نظامی
exercises U مانور نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com