Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to come to the fore
U
قسمت مهم درکاری داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in the swim
<idiom>
U
درکاری فعالیت داشتن
sink or swim
<idiom>
U
افت وخیز درکاری داشتن
To be an old hand at something.
U
درکاری سابقه وتجربه داشتن
carry the ball
<idiom>
U
قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
on the house
<idiom>
U
مجاز درکاری
to p with a task
U
درکاری پشت کارداشتن
to be to blame for something
U
مقصر درکاری بودن
to make a hand of anything
U
درکاری کامیاب شدن
turn the trick
<idiom>
U
درکاری که میخواست موفق شدن
duumvirate
U
اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
fillbelly
U
کسیکه درکاری حریص باشد
To put obstacles in the way.
U
سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
To put money into somethings.
U
درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
let it rip
<idiom>
U
انجام بیش از اندازه چیزی ،گیرافتادن درکاری
constant speed drive
U
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
gallio
U
ماموریاشخصی که ازدخالت درکاری که بیرون ازصلاحیت اوست خود داری
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
feck
U
قسمت
rashers
U
قسمت
rasher
U
قسمت
grist
U
قسمت
divisions
U
قسمت
agencies
U
قسمت
section
U
قسمت
percentage
U
قسمت
percentages
U
قسمت
component
U
قسمت
segments
U
قسمت
components
U
قسمت
arm
U
قسمت
unit
U
قسمت
agency
U
قسمت
caboodle
U
قسمت
batches
U
قسمت
cross section of a gravity dam
U
قسمت
canto
U
قسمت
compartmental
U
قسمت قسمت
cantos
U
قسمت
batch
U
قسمت
department
U
قسمت
units
U
قسمت
data division
U
قسمت
division
U
قسمت
piecemeal
U
قسمت به قسمت
portion
U
قسمت
segment
U
قسمت
departments
U
قسمت
portions
U
قسمت
Corp
U
قسمت
in sections
U
قسمت قسمت
ratio
U
قسمت
ratios
U
قسمت
snick
U
قسمت
detachments
U
قسمت
part
U
قسمت
compartment
U
قسمت
sect
U
قسمت
detachment
U
قسمت
in part
U
در یک قسمت
compartments
U
قسمت
plank
U
قسمت
it fell to my lot to go
U
قسمت
underfoot
U
قسمت کف پا
kismet
U
قسمت
internode
U
قسمت
head stall
U
قسمت سر
instalments
U
قسمت
partition
U
قسمت
sects
U
قسمت
partitions
U
قسمت
instalment
U
قسمت
installments
U
قسمت
pieces
U
قسمت
piece
U
قسمت
sections
U
قسمت
dole
U
قسمت
party
U
قسمت
bachelor quarters
U
قسمت مجردی
subactivity
U
قسمت جزء
ashi noko
U
قسمت داخلی کف پا
staddle
U
قسمت تحتانی
medical department
U
قسمت بهداری
service department
U
قسمت خدمات
submultiple
U
خارج قسمت
linear portion
U
قسمت خطی
artillery corps
U
قسمت توپخانه
signal corps
U
قسمت مخابرات
key facility
U
قسمت مهم
flat
U
قسمت پهن
titbit
U
قسمت لذیذغذا
standing part
U
قسمت ایستا
sales department
U
قسمت فروش
running part
U
قسمت رونده
advance point
U
قسمت سر جلودار
advance party
U
قسمت پیشرو
advance detachment
U
قسمت سرجلودار
advance detachment
U
قسمت پیشرو
administration building
U
قسمت اداری
active installation
U
قسمت فعال
purchasing department
U
قسمت خرید
active federal service
U
قسمت کادر
actine
U
قسمت خارجی
moiety
U
قسمت مساوی
naval establishment
U
قسمت دریایی
northwards
U
قسمت شمالی
pouf
U
قسمت پف کردن
operating agency
U
قسمت اجرایی
personnel section
U
قسمت پرسنلی
purchasing office
U
قسمت خرید
advance point
U
قسمت نوک
chapter
U
قسمت باب
retraining command
U
قسمت ندامتگاه
medical service
U
قسمت بهداری
sale department
U
قسمت فروش
reconnaissance party
U
قسمت شناسایی
men's apartments
U
قسمت مردانه
middle part
U
قسمت میانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com