English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
forehand U قسمت ممتاز
forehands U قسمت ممتاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
privileged U ممتاز
superiors U ممتاز
distinguished U ممتاز
recherche U ممتاز
pre-eminent U ممتاز
eximious U ممتاز
immense U ممتاز
distinctive U ممتاز
cordon bleu U ممتاز
advantageous U ممتاز
gilt edge U ممتاز
first class U ممتاز
of d. U ممتاز
privieged U ممتاز
prize U ممتاز
distinct U ممتاز
superior U ممتاز
preferential U ممتاز
prizes U ممتاز
prizing U ممتاز
elite U ممتاز
knockouts U ممتاز
knockout U ممتاز
summa cum laude U ممتاز
prized U ممتاز
first-rate U ممتاز
ditinct U ممتاز
excellent U ممتاز
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
hotdog U ورزشکار ممتاز
sovereigns U خوب و ممتاز
sovereign U خوب و ممتاز
selectman U شخص ممتاز
gilt-edged U مقدم ممتاز
sharp shooter U تیرانداز ممتاز
gilt edged U مقدم ممتاز
privileged shares U سهام ممتاز
preference shares U سهام ممتاز
selects U ممتاز منتخب
selected U ممتاز منتخب
select U ممتاز منتخب
preferential claims U طلب ممتاز
preferred creditor U طلبکار ممتاز
privileged creditor U طلبکار ممتاز
preferred stock U سهم ممتاز
privieged operation U عمل ممتاز
privieged program U برنامه ممتاز
preferred shares U سهام ممتاز
privileged instruction U دستورالعمل ممتاز
privileged mode U وجه ممتاز
privileged mode U حالت ممتاز
privileged share U سهم ممتاز
pererence U سهم ممتاز
first class brick U اجر ممتاز
illustrious U درخشان ممتاز
topping U عالی ممتاز
unprivileged U غیر ممتاز
toppings U عالی ممتاز
PR U سهام ممتاز
experts U تیرانداز ممتاز
expert U تیرانداز ممتاز
good U ممتاز ارجمند
scholar U شاگر ممتاز
high resistance cement U سیمان ممتاز
scholars U شاگر ممتاز
distinguished unit U یکان ممتاز
whizbang U ممتاز خارق العاده
expert badge U نشان تیرانداز ممتاز
whizzbang U ممتاز خارق العاده
preference bonds U اوراق قرضه ممتاز
distinguished service cross U نشان خدمت ممتاز
distinguished flying cross U نشان ممتاز پرواز
edward j. neil award U جایزه بوکسور ممتاز سال
classes U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
eclipse award U جایزه سوارکار ممتاز سال
class U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
showpieces U نمونه ممتاز ویژه نمایش
showpiece U نمونه ممتاز ویژه نمایش
classed U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
discriminates U با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminated U با علائم مشخصه ممتاز کردن
classing U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
discriminate U با علائم مشخصه ممتاز کردن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
First Ladies U زنی که در رشتهی خود ممتاز باشد
accessit U امتیازی که به شاگردان ممتاز داده میشود
First Lady U زنی که در رشتهی خود ممتاز باشد
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
valedictorians U دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
valedictorian U دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
segment U قسمت
arm U قسمت
segments U قسمت
percentages U قسمت
detachment U قسمت
part U قسمت
cross section of a gravity dam U قسمت
batch U قسمت
data division U قسمت
compartmental U قسمت قسمت
caboodle U قسمت
batches U قسمت
sections U قسمت
departments U قسمت
instalment U قسمت
piece U قسمت
installments U قسمت
pieces U قسمت
instalments U قسمت
divisions U قسمت
division U قسمت
detachments U قسمت
section U قسمت
department U قسمت
unit U قسمت
portions U قسمت
component U قسمت
plank U قسمت
internode U قسمت
portion U قسمت
partitions U قسمت
head stall U قسمت سر
components U قسمت
party U قسمت
units U قسمت
underfoot U قسمت کف پا
sect U قسمت
in sections U قسمت قسمت
in part U در یک قسمت
percentage U قسمت
snick U قسمت
partition U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
compartment U قسمت
grist U قسمت
ratios U قسمت
rasher U قسمت
feck U قسمت
rashers U قسمت
agencies U قسمت
compartments U قسمت
cantos U قسمت
Corp U قسمت
canto U قسمت
kismet U قسمت
agency U قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
sects U قسمت
dole U قسمت
ratio U قسمت
patrolled U قسمت گشتی
sappers U قسمت حفاری
forepart U قسمت جلو
initials U اولین قسمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com