English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
actuator piston U قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydraulic booster unit U تقویت کننده هیدرولیکی
hauling part U قسمت متحرک
runners U قسمت متحرک طناب
runner U قسمت متحرک طناب
aileron U قسمت متحرک بال هواپیما
trombone U شیپور دارای قسمت میانی متحرک
doppler radar U رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
longueur U قسمت خسته کننده
bearing U قسمت تحمل کننده بار
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
trisector U قسمت کننده بسه بخش
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choire-enclosure U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
oogamous U دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
hydraulic U هیدرولیکی
hydrolic U هیدرولیکی
hydraulic jack U جک هیدرولیکی
operating slide U دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
hydraulic pump U پمپ هیدرولیکی
hydraulic motor U موتور هیدرولیکی
hydraulic lock U قفل هیدرولیکی
hydraulic jump U جهش هیدرولیکی
oil hydraulic transmission U گیربکس هیدرولیکی
oil drive unit U گیربکس هیدرولیکی
hydraulic pipe U خط لوله هیدرولیکی
hydraulic line U خط لوله هیدرولیکی
hydraulic pressure U فشار هیدرولیکی
hydrolic pump U پمپ هیدرولیکی
hydraulic tappet U تاپت هیدرولیکی
hydraulic press U پرس هیدرولیکی
hydraulic shock absorber U کمک فنر هیدرولیکی
fully hydraulic machine U دستگاه تماما " هیدرولیکی
balanced actuator U سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
phosphate esters U مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
hydraulic shock absorber U ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
chevron seal U کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
die casting U روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
zero lash U شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
vagile U متحرک
drawbridges U پل متحرک
movable bridge U پل متحرک
movable dam U سد متحرک
dynamically U متحرک
mobile U متحرک
moveable U متحرک
moving U متحرک
mobiles U متحرک
floating U متحرک
vagility U متحرک
ambulant U متحرک
locks U سد متحرک
lock U سد متحرک
dynamic U متحرک
bascule bridge U پل متحرک
locomotory U متحرک
remotest U متحرک
drawbridge U پل متحرک
remoter U متحرک
remote U متحرک
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
working fluid U سیال متحرک
floating U متحرک برروی اب
moving stairway U پلکان متحرک
mobiles U جنگ متحرک
slide U غلاف متحرک
moving staircase U پلکان متحرک
slides U غلاف متحرک
draw arch U طاق پل متحرک
escalator U پلکان متحرک
adjustable shelf صفحه متحرک
roll kitchen U اشپزخانه متحرک
adjusting lever U اهرم متحرک
jack knife bridge U پل متحرک تاشو
fluid U مایع متحرک
adjustment pedal پدال متحرک
fluids U مایع متحرک
locomotive U متحرک لوکوموتیو
locomotives U متحرک لوکوموتیو
nephroptosis U کلیه متحرک
mobile U جنگ متحرک
propelled mine U مین متحرک
adjustable support پایه متحرک
gradients U مدرج متحرک
living corpse U مرده متحرک
moving loads U بارهای متحرک
turret U برج متحرک
mobile homes U خانه متحرک
mobile home U خانه متحرک
walking dictionary U فرهنگ متحرک
walking library U کتابخانه متحرک
wanding kidney U کلبه متحرک
pistons U میله متحرک
piston U میله متحرک
sliding U چهارچوب متحرک
diarthrosis U مفصل متحرک
hot money U پول متحرک
dynamic economy U اقتصاد متحرک
moving average U میانگین متحرک
moving stairway U پله متحرک
adjustment slide فلز متحرک
dynamic balay U حمایت متحرک
escalator U پله متحرک
quadrantal davit U جرثقیل متحرک
escalade U پله متحرک
vacillant U متحرک اونگی
gradient U مدرج متحرک
movable head U با نوک متحرک
adjustment wheel چرخ متحرک
moving head U با نوک متحرک
crankpin U یاتاقان متحرک
on the wing U سیار متحرک
adjustable seat صندلی متحرک
crossing target U هدف متحرک
zoogamete U جنس متحرک
moving staircase U پله متحرک
quicksand U ماسه متحرک
booms U بازوی متحرک
slide valve U دریچه متحرک
jibbed U بازوی متحرک
jib U بازوی متحرک
locomotor U جنبده متحرک
bailey bridge U پل متحرک وموقتی
drawbridges U دریچه متحرک
swirl U گرداب متحرک
cabin scooter U قفسه متحرک
mobile reserve U احتیاط متحرک
mobile plant U دستگاه متحرک
sliding wedge U کشوی متحرک
slide valve U سوپاپ متحرک
floating bridge U پل متحرک موقتی
animation U نقاشی متحرک
slipknot U گره متحرک
mobile warfare U جنگ متحرک
mobile turnable ladder U نردبان متحرک
jibs U بازوی متحرک
floating kidney U کلیه متحرک
jibbing U بازوی متحرک
mobile station U فرستنده متحرک
floating crane U جرثقیل متحرک
mobile phase U فاز متحرک
breech block carrier U الات متحرک
escalator U : پلکان متحرک
swirls U گرداب متحرک
stepladder U نردبان متحرک
mobile charge U بار متحرک
escalators U پلکان متحرک
spermatozoid U یاخته نر و متحرک
escalators U پله متحرک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com