Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
Other Matches
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
whack up
U
قسمت کردن
divides
U
قسمت کردن
pouf
U
قسمت پف کردن
partitions
U
قسمت کردن
partition
U
قسمت کردن
sect
U
قسمت کردن
divide
U
قسمت کردن
sects
U
قسمت کردن
departmentalize
U
بچند قسمت کردن
subdevice
U
قسمت کردن مجدد
partitioning
U
قسمت بندی کردن
tierce
U
به سه قسمت تقسیم کردن
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
quarter
U
به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
head off
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
trim
U
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trims
U
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trimmest
U
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
head down
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
fractions
U
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fraction
U
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
outside
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
poops
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poop
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
shoulders
U
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
portions
U
قسمت
canto
U
قسمت
portion
U
قسمت
internode
U
قسمت
snick
U
قسمت
feck
U
قسمت
department
U
قسمت
piecemeal
U
قسمت به قسمت
rashers
U
قسمت
compartment
U
قسمت
rasher
U
قسمت
component
U
قسمت
components
U
قسمت
part
U
قسمت
arm
U
قسمت
agency
U
قسمت
sections
U
قسمت
agencies
U
قسمت
unit
U
قسمت
units
U
قسمت
instalments
U
قسمت
instalment
U
قسمت
installments
U
قسمت
piece
U
قسمت
pieces
U
قسمت
head stall
U
قسمت سر
section
U
قسمت
sect
U
قسمت
batches
U
قسمت
cantos
U
قسمت
batch
U
قسمت
percentages
U
قسمت
percentage
U
قسمت
departments
U
قسمت
plank
U
قسمت
dole
U
قسمت
detachments
U
قسمت
in sections
U
قسمت قسمت
detachment
U
قسمت
ratio
U
قسمت
ratios
U
قسمت
party
U
قسمت
in part
U
در یک قسمت
sects
U
قسمت
underfoot
U
قسمت کف پا
segment
U
قسمت
segments
U
قسمت
caboodle
U
قسمت
data division
U
قسمت
cross section of a gravity dam
U
قسمت
grist
U
قسمت
kismet
U
قسمت
Corp
U
قسمت
partition
U
قسمت
partitions
U
قسمت
compartmental
U
قسمت قسمت
it fell to my lot to go
U
قسمت
division
U
قسمت
compartments
U
قسمت
divisions
U
قسمت
bulk
U
قسمت عمده
bulk
U
قسمت بزرگ
tag end
U
اخرین قسمت
patrol
U
قسمت گشتی
massing
U
قسمت عمده
branch
U
دایره قسمت
branches
U
دایره قسمت
channel
U
قسمت عمیق اب
overflow section
U
قسمت سر ریز سد
channeled
U
قسمت عمیق اب
mass
U
قسمت عمده
masses
U
قسمت عمده
tail end
U
قسمت انتهایی
discard
U
قسمت وازده
rear party
U
قسمت عقبه
staffed
U
قسمت ستاد
staff
U
قسمت ستاد
beginnings
U
قسمت اول
quaternion
U
قسمت چهارگانه
beginning
U
قسمت اول
shares
U
بهره قسمت
slices
U
سهم قسمت
slice
U
سهم قسمت
patrols
U
قسمت گشتی
quadrant
U
یک قسمت از چهاربخش
head piece
U
قسمت بالا
concertina fold
U
یک قسمت به یک جهت
headquarters detachment
U
قسمت قرارگاه
activities
U
قسمت یکان
headquarters detachment
U
قسمت ارکان
broader
U
قسمت پهن
staffs
U
قسمت ستاد
broadest
U
قسمت پهن
discarded
U
قسمت وازده
sapper
U
قسمت حفاری
purchasing department
U
قسمت خرید
discarding
U
قسمت وازده
parcels
U
قسمت گره
discards
U
قسمت وازده
purchasing office
U
قسمت خرید
foot
U
قسمت پایینی
seen
U
قسمت سوم see
hauling part
U
قسمت کشنده
hauling part
U
قسمت متحرک
control section
U
قسمت کنترل
signal corps
U
قسمت مخابرات
patrolled
U
قسمت گشتی
patrolling
U
قسمت گشتی
broad
U
قسمت پهن
organisations
U
یکان قسمت
northward
U
قسمت شمالی
proportions
U
سهم قسمت
interest
U
سهم
[قسمت]
black body
U
قسمت خطرناک
department
U
قسمت شعبه
department
U
قسمت هیئت
divisional officer
U
افسر قسمت
subactivity
U
قسمت جزء
division officer
U
افسر قسمت
submultiple
U
خارج قسمت
bachelor quarters
U
قسمت مجردی
departments
U
قسمت شعبه
components
U
عضو قسمت
engineer division
U
قسمت مهندسی
exosphere
U
قسمت خارجی جو
lot
U
بهره قسمت
midst
U
قسمت وسط
better part
U
قسمت بیشتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com