English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
title block U قسمت عنوان نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
detail part U قسمت مشروح نامه یا مقاله
esquire U عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
throttles U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
prints U عنوان و..
rubrics U عنوان
epithets U عنوان
title U عنوان
captions U عنوان
rubric U عنوان
by way of remainder U به عنوان رد
print U عنوان و..
printed U عنوان و..
capitulary U عنوان
caption U عنوان
appellative U عنوان
ground U عنوان
life peer U عنوان
titles U عنوان
epithet U عنوان
headlines U عنوان
headline U عنوان
life peers U عنوان
name U عنوان
headings U عنوان
topic U عنوان
subject [topic] U عنوان
themes U عنوان ها
topics U عنوان ها
heading U عنوان
subjects U عنوان ها
title U عنوان
headword U عنوان
head line U عنوان
headwords U عنوان
titles U عنوان ها
names U عنوان ها
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
Under the title ( heading) of … U تحت عنوان ...
heading U عنوان گذاری
doctorate U عنوان دکتری
titlist U دارای عنوان
untitled U بدون عنوان
brand U عنوان تجارتی
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
topics U عنوان سرفصل
exempli gratia [e.g.] U به عنوان مثال
head U سالار عنوان
for example U به عنوان مثال
caption U عنوان دادن
captions U عنوان دادن
head U عنوان مبحث
topic U عنوان سرفصل
doctorates U عنوان دکتری
exercise term U عنوان مانور
surname U لقب عنوان
start of heading U شروع عنوان
surnames U لقب عنوان
possessory title U عنوان مالکیت
honorific U عنوان تجلیلی
on loan U به عنوان قرض
honorifics U عنوان تجلیلی
nowise U به هیچ عنوان
message heading U عنوان پیام
intitule U عنوان دادن به
in a topic form U بصورت عنوان
appropriation title U عنوان اعتبار
appropriation title U عنوان سپرده
guize U روبند عنوان
superscrible U عنوان روی
naturals U حرکت در عنوان
natural U حرکت در عنوان
brands U عنوان تجارتی
berths U کسب عنوان
headings U عنوان گذاری
headings U عنوان سرصفحه
the hoy f. U عنوان پاپ
berthing U کسب عنوان
berthed U کسب عنوان
branding U عنوان تجارتی
heading U عنوان سرصفحه
berth U کسب عنوان
donna U عنوان مودبانه بانوان
clinch U کسب عنوان قهرمانی
clinched U کسب عنوان قهرمانی
clinches U کسب عنوان قهرمانی
clinching U کسب عنوان قهرمانی
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
title page U صفحه عنوان کتاب
head line U عنوان سرصفحه روزنامه
lord U عنوان لردی دادن به
misdirection U گمراهی عنوان غلط
subhead U عنوان فرعی مقاله
streamers U عنوان چشمگیر مقاله
subhead U عنوان جزء یا فرعی
streamer U عنوان چشمگیر مقاله
short title U عنوان کوتاه شده
superscription U عنوان روی پاکت
running head U خط عنوان هرصفحه در متن
rubricize U دارای عنوان قرمزکردن
rubricate U دارای عنوان قرمزکردن
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
defending shampion U مدافع عنوان قهرمانی
title U واگذارکردن عنوان دادن به
title U دارنده عنوان قهرمانی
languages U برنامهای که به عنوان مترجم
lords U عنوان لردی دادن به
language U برنامهای که به عنوان مترجم
titles U دارنده عنوان قهرمانی
titles U واگذارکردن عنوان دادن به
headings U عنوان یا نام متن در فایل
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان رتبه ای]
running title U عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
short title U عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
to function as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
to serve as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
dominie U عنوان کشیشان کلیسای هلند
nontitle U مسابقه بدون عنوان قهرمانی
heading U سمت سینه ناو عنوان
heading U عنوان یا نام متن در فایل
residentship U اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
to readdress a letter U عنوان نامهای را عوض کردن
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
headings U سمت سینه ناو عنوان
superscription U عنوان نوشته روی چیزی
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
pabulum U [هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد]
to have a title [ to be titled] U لقب دار [صاحب عنوان] بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com