English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
advance point U قسمت سر جلودار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frontrunner U جلودار
front U جلودار
equerries U جلودار
harbingers U جلودار
harbinger U جلودار
front men U جلودار
advance gruard U جلودار
equerry U جلودار
vans U جلودار
outrunner U سگ جلودار
van U جلودار
outrunner U جلودار
front man U جلودار
foreward U جلودار
fronting U جلودار
forehand U جلودار
forehands U جلودار
heralds U جلودار منادی
footman U جلودار شاطر
spear head U گروه جلودار
heralding U جلودار منادی
forefront U جلودار طلایه
heralded U جلودار منادی
footmen U جلودار شاطر
herald U جلودار منادی
advance gruard U یکان جلودار
advance force U نیروی جلودار اب خاکی
advance officer U افسر جلودار ستون
spear head U گروه نوک درحمله یا سر جلودار
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttles U عبور قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
percentage U قسمت
unit U قسمت
percentages U قسمت
arm U قسمت
piece U قسمت
pieces U قسمت
installments U قسمت
instalment U قسمت
instalments U قسمت
batches U قسمت
plank U قسمت
batch U قسمت
section U قسمت
units U قسمت
cross section of a gravity dam U قسمت
sections U قسمت
in sections U قسمت قسمت
departments U قسمت
division U قسمت
divisions U قسمت
kismet U قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
internode U قسمت
in part U در یک قسمت
head stall U قسمت سر
data division U قسمت
caboodle U قسمت
feck U قسمت
department U قسمت
snick U قسمت
segment U قسمت
ratio U قسمت
ratios U قسمت
compartment U قسمت
compartments U قسمت
Corp U قسمت
dole U قسمت
underfoot U قسمت کف پا
sect U قسمت
sects U قسمت
segments U قسمت
compartmental U قسمت قسمت
components U قسمت
agencies U قسمت
agency U قسمت
detachment U قسمت
component U قسمت
grist U قسمت
cantos U قسمت
canto U قسمت
rasher U قسمت
rashers U قسمت
partition U قسمت
part U قسمت
party U قسمت
portions U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
portion U قسمت
detachments U قسمت
partitions U قسمت
band U قسمت موزیک
installation U قسمت نظامی
departments U قسمت شعبه
signal corps U قسمت مخابرات
installations U قسمت نظامی
departments U قسمت هیئت
divide U قسمت کردن
bands U قسمت موزیک
straightest U قسمت مستقیم
tail end U قسمت انتهایی
straighter U قسمت مستقیم
discards U قسمت وازده
initialled U اولین قسمت
initialing U اولین قسمت
initialed U اولین قسمت
northward U قسمت شمالی
initials U اولین قسمت
initial U اولین قسمت
discard U قسمت وازده
discarded U قسمت وازده
department U قسمت شعبه
department U قسمت هیئت
discarding U قسمت وازده
initialling U اولین قسمت
flat U قسمت پهن
interservice U داخل قسمت
submultiple U خارج قسمت
actine U قسمت خارجی
active federal service U قسمت کادر
organizations U یکان قسمت
standing part U قسمت ایستا
active installation U قسمت فعال
administration building U قسمت اداری
advance detachment U قسمت پیشرو
subactivity U قسمت جزء
midst U قسمت وسط
interest U سهم [قسمت]
organization U یکان قسمت
flattest U قسمت پهن
staddle U قسمت تحتانی
standing part U قسمت ثابت
forehands U قسمت ممتاز
forehand U قسمت ممتاز
serviced U قسمت یکان
service U قسمت یکان
divides U قسمت کردن
tag end U اخرین قسمت
advance party U قسمت پیشرو
advance detachment U قسمت سرجلودار
leg U بخش قسمت
partitions U قسمت کردن
radicals U قسمت اصلی
quaternion U قسمت چهارگانه
foreparts U قسمت جلو
forepart U قسمت جلو
subsection U قسمت فرعی
subsections U قسمت فرعی
component U عضو قسمت
where U درکدام قسمت
foot U قسمت پایینی
components U عضو قسمت
share U بهره قسمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com