English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exosphere U قسمت خارجی جو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
outside U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
actine U قسمت خارجی
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
epicardium U قسمت خارجی عضله قلب
epicarp U پوسته خارجی قسمت نرم میوه
outfield U قسمت خارجی میدان
pericranium U قسمت خارجی جمجمه
proctodaeum U قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
imposition U [بار اضافی در قسمت خارجی ساختمان]
Other Matches
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
outsider U خارجی
alien U خارجی
outsiders U خارجی
oversea U خارجی
externals U خارجی
aliens U خارجی
external U خارجی
peripheral U خارجی
outboard U خارجی
outside U خارجی
extraneous U خارجی
international line U خط خارجی
extras U خارجی
extra- U خارجی
extra U خارجی
outsides U خارجی
outer U خارجی
exteriors U خارجی
exterior U خارجی
foreign U خارجی
abextra U خارجی
exotic U خارجی
exogenous U خارجی
gringos U خارجی
gringo U خارجی
outward U خارجی
exoteric U خارجی
extern U خارجی
exosphere U خارجی
outer connection U اتصال خارجی
outside cause U علت خارجی
outside caliper U کولیس خارجی
outness U کیفیت خارجی
outboard profile U نیمرخ خارجی
overseas agent U نماینده خارجی
foreign exchange U تعویض خارجی
outer wall U دیوار خارجی
concrete object U عین خارجی
outer fix U رمپ خارجی
alien enemy U دشمن خارجی
outer planets U سیارات خارجی
ectoparasite U انگل خارجی
load curve U خم بار خارجی
outside diameter U قطر خارجی
outside power U جریان خارجی
facade U نمای خارجی
outwork U سنگر خارجی
impurity U اتم خارجی
arris U زاویه خارجی
angle of emergence U زاویه خارجی
overseas trade U معاملات خارجی
adventitious U خارجی الحاقی
strangest U خارجی غریبه
strange U خارجی غریبه
acrotic U بیرونی خارجی
facades U نمای خارجی
fanades U نمای خارجی
landfalls U بویه خارجی
outside view U نمای خارجی
outside view U منظره خارجی
outward opening U دهانه خارجی
foreign national U تبعه خارجی
foreign national U ملیت خارجی
foreign exchange U مبادله خارجی
foreign exchange U ارز خارجی
foreign exchange U پول خارجی
external command U فرمان خارجی
landfall U بویه خارجی
negative externalities U زیانهای خارجی
external reference U مرجع خارجی
external thread U دنده خارجی
external transaction U معاملات خارجی
external variable U متغیر خارجی
external force U نیروی خارجی
externalities U پی امدهای خارجی
externalities U اثرات خارجی
externalization U خارجی کردن
guests U انگل خارجی
guest U انگل خارجی
exteroceptive U محرک خارجی
extrinsic U بیرونی خارجی
extrinsic factor U عامل خارجی
external docuhentation U مستندات خارجی
external interrupt U وقفه خارجی
external label U برچسب خارجی
external load U بار خارجی
external reference U ارجاع خارجی
external reperence U ارجاع خارجی
external security U امنیت خارجی
external sort U جورکردن خارجی
external storage U انباره خارجی
external storage U حافظه خارجی
external pressure U فشار خارجی
external store U انباره خارجی
external symbol U علامت خارجی
external operation U عملیات خارجی
external menory U حافظه خارجی
external memory U حافظه خارجی
external delay U تاخیر خارجی
external cost U هزینه خارجی
foreign reserves U ذخائر خارجی
foreign trade U بازرگانی خارجی
foreign trade U تجارت خارجی
external circuit U مدار خارجی
external benefits U فواید خارجی
imbody U صورت خارجی
external armature U ارمیچر خارجی
immission U انتشار خارجی
inflow of foreign funds U ورودسرمایههای خارجی
incarnations U صورت خارجی
incarnation U صورت خارجی
exterior varnish U لاک خارجی
foreign policy U سیاست خارجی
foreign particle U جسم خارجی
external control U کنترل خارجی
foreign aid U کمک خارجی
slough U پوسته خارجی
foreign bill U برات خارجی
foreign currencies U پولهای خارجی
loads U بار خارجی
load U بار خارجی
foreign currency U ارز خارجی
foreign deposit U سپرده خارجی
foreign law U حقوق خارجی
foreign loan U وام خارجی
external combustion U احتراق خارجی
exterior varnish U جلای خارجی
faces U نمای خارجی
apophyge U منحنی خارجی
apophysis U منحنی خارجی
apothesis U منحنی خارجی
exterior ballistics U بالیستیک خارجی
renvoi U تبعیدشخص خارجی
externalising U خارجی کردن
superior planets U سیارههای خارجی
face U نمای خارجی
facade نمای خارجی
superior conjunction U مقارنه خارجی
spillover effects U اثرات خارجی
spillover costs U هزینههای خارجی
spillover benefits U منافع خارجی
externalised U خارجی کردن
externalises U خارجی کردن
externalize U خارجی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com