Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sequestrum
U
قسمت بافت مرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plain weave
U
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
necrotic
U
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
mixd weave
U
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
webbing end
U
[قسمت گلیم بافی فرش قبل از شروع به بافت اصلی متن فرش]
mohair
U
کرک
[نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
filed
U
زمینه اصلی فرش
[که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
stillborn
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
U
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap
U
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
figural rug
[pictorial]
U
فرش تصویری
[در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
pile
U
گوشت فرش
[قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
salachak
U
فرش محرابی یموتی
[این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
dead wool
U
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
offset knots
U
گره نامتقارن
[گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
goat hair
U
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
exanimate
U
مرده
low spirited
U
دل مرده
in the dust
U
مرده
low-spirited
U
دل مرده
at rest
U
مرده
hearses
U
مرده کش
vapid
U
مرده
six feet under
<idiom>
U
مرده
dead
U
مرده
one-man
U
یک مرده
extinct
U
مرده
deceased
U
مرده
one man
U
یک مرده
lifeless
U
مرده
his heart sank
U
دل مرده شد
defunct
U
مرده
hearse
U
مرده کش
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
swelled
U
موج مرده
death feigning
U
مرده نمایی
morgue
U
مرده خانه
swells
U
موج مرده
death day
U
سال مرده
stillbirth
U
مرده زاد
murrain
U
گوشت مرده
death masks
U
قیافه مرده
swell
U
موج مرده
defunct
U
مرده درگذشته
death mask
U
قیافه مرده
stillbirths
U
مرده زاد
parted
U
درگذشته مرده
playing dead
U
مرده نمایی
living corpse
U
مرده متحرک
morgues
U
مرده خانه
deadness
U
حالت مرده
time lag
U
زمان مرده
time lags
U
زمان مرده
dead band
U
نوار مرده
dead ball
U
توپ مرده
still born
U
مرده بدنیاامده
reliquiae
U
مرده ریگ
dead as a d.
U
بکلی مرده
dead load
U
بار مرده
cremation
U
مرده سوزانی
cremations
U
مرده سوزانی
pah
U
مرده شور
resurrection man
U
مرده دزد
resurrectionist
U
مرده دزد
saprophage
U
مرده خوار
slaked lime
U
اهک مرده اهک مرده
autopsy
U
تشریح مرده
dead rise
U
فاصله مرده
dead soils
U
خاکهای مرده
necrolatry
U
مرده پرستی
necromania
U
مرده پرستی
necrophagous
U
مرده خور
necrophagous
U
مرده خوار
dead as a doornail
<idiom>
U
کاملا مرده
necrophobia
U
مرده هراسی
necropsy
U
مرده نگری
non productive time
U
زمان مرده
dead space
U
فضای مرده
out of play
U
توپ مرده
deadball
U
توپ مرده
dead volume
U
حجم مرده
blate
U
روح مرده
dead time
U
زمان مرده
dead storage
U
حجم مرده
dead storage
U
گنجایش مرده
autopsies
U
تشریح مرده
down with him
U
مرده باد
idle wire
U
سیم مرده
inhumationist
U
مرده خاک کن
lyke wake
U
پاسبانی مرده در شب
ground swell
U
موج مرده
dull finish
U
رخده مرده
necrophilia
U
مرده گرایی
dull finish
U
کالیبر مرده
widower
U
مرد زن مرده
exanimate
U
دل مرده وبیروح
widowers
U
مرد زن مرده
idle turn
U
کلاف مرده
death's head
U
جمجمه مرده
air slaked lime
U
اهک مرده
death watch
U
پاسبان مرده
inheritances
U
مرده ریگ وراثت
departed
U
مرده درگذشته مرحوم
necromimesis
U
خود مرده انگاری
he seems to have died
U
ازقرارمعلوم مرده است
aeropause
U
منطقه جوی مرده
inheritance
U
مرده ریگ وراثت
blast it
U
مرده شورش را ببرد
time lag
U
فاصله زمانی مرده
plague on it
U
مرده شورش ببرد
mortuaries
U
مرده شوی خانه
balefire
U
اتش مرده سوزانی
back lash eliminator
U
تعادل در مسیر مرده
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
protoxlead
U
سنگ مرده مرتک
mortuary
U
مرده شوی خانه
cadaveric
U
دارای رنگ مرده
gralloch
U
احشای گوزن مرده
still born
U
مرده زاییده شده
funeral home
U
مرده شوی خانه
autopsy
U
تشریح نسج مرده
sloughy
U
شبیه پوست مرده
d. paleness
U
رنگ ارام مرده
autopsies
U
تشریح نسج مرده
death mask
U
ماسک صورت مرده
death masks
U
ماسک صورت مرده
time lags
U
فاصله زمانی مرده
cirerar yurn
U
فرف خاکستر مرده
dead-house
U
مرده شوی خانه
eloge
U
ستایش شخص مرده
Speak well of the dead .
<proverb>
U
پشت سر مرده بد نگو.
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
prosector
U
تشریح کننده بدن مرده
heritage
U
مرده ریگ سهم موروثی
sciomantic
U
غیبگو از روی سایه مرده
cadaverous
U
دارای رنگ پریده و مرده
pall
U
تابوت محتوی مرده حائل
natimortality
U
امار مرده زاییده شدگان
To be crazy about agirl .
U
کشته مرده دختری بودن
palls
U
تابوت محتوی مرده حائل
palled
U
تابوت محتوی مرده حائل
palling
U
تابوت محتوی مرده حائل
deathy
U
مرگ نما مرده وار
contexts
U
بافت
context
U
بافت
knit goods
U
کش بافت
loose texture
U
بافت شل
tissues
U
بافت
texture
U
بافت
tissue
U
بافت
fiber
U
بافت
contexture
U
بافت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com