Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nine
U
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
nines
U
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
front line
U
9 بخش اول زمین 81 بخشی گلف
lithosphere
U
قسمت سخت زمین
medice
U
قسمت میانی زمین
center ice
U
قسمت بی طرف زمین
outed
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out-
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
subgrade
U
قسمت زیربنای زمین یاصخره
half court
U
قسمت سرویس زمین تنیس
bunker
U
قسمت بدون چمن زمین گلف
bunkers
U
قسمت بدون چمن زمین گلف
forecourt
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourts
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
neocene
U
قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
box
U
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
boxes
U
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
hazards
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazard
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
outfield
U
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
addressing
U
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
sectorial
U
بخشی
portions
U
بخشی
sectoral
U
بخشی
ninefold
U
نه بخشی
portion
U
بخشی
regional
<adj.>
U
بخشی
triarchy
U
سه بخشی
trichotomous
U
سه بخشی
dichotomous
U
دو بخشی
divisor
U
بخشی
partial
U
بخشی
fractions
U
بخشی از
fraction
U
بخشی از
sextets
U
شش بخشی
sextet
U
شش بخشی
local
<adj.>
U
بخشی
hexaploid
U
شش بخشی
Centigrade
U
صد بخشی
parochial
U
بخشی
triplet
U
سه بخشی
bisection
U
دو بخشی
as part of
U
بخشی از
tripartite
U
سه بخشی
genbraliztion
U
کلیت بخشی
stanine scale
U
مقیاس نه بخشی
trichotomy
U
سه بخشی بودن
effectiveness
U
تاثیر بخشی
fytte
U
بخشی ازشعر
drill tang
بخشی از مته
effectiveness
U
اثر بخشی
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
efficiency
U
اثر بخشی
fractions
U
1-بخشی از یک واحد
vivification
U
حیات بخشی
vitalization
U
حیات بخشی
haxamerous
U
شش بخشی شش قسمتی
stanine score
U
نمره نه بخشی
personification
U
شخصیت بخشی
dezincification
U
فرسودگی بخشی
animations
U
جان بخشی
animation
U
جان بخشی
stens
U
مقیاس ده بخشی
physical medicine
U
طب توان بخشی
heptamerous
U
هفت بخشی
healthfulness
U
صحت بخشی
part
U
بخشی از چیزی
partial
U
بخشی قسمتی
satisfactoriness
U
رضایت بخشی
fraction
U
1-بخشی از یک واحد
slices
U
بخشی از چیزی
sectoral integation
U
یکپارچگی بخشی
pleasurableness
U
فرح بخشی
part way
U
بخشی از راه
sectoral integation
U
ادغام بخشی
contribute
U
هم بخشی کردن
contributed
U
هم بخشی کردن
contributes
U
هم بخشی کردن
contributing
U
هم بخشی کردن
slice
U
بخشی از چیزی
stanzas
U
بخشی از بازی
pleasurability
U
لذت بخشی
polychotomy
U
چند بخشی
refreshments
U
نیرو بخشی
rehabilitation
U
توان بخشی
two sector economy
U
اقتصاد دو بخشی
two sector model
U
الگوی دو بخشی
equipartition principle
U
اصل هم بخشی
stanza
U
بخشی از بازی
refreshment
U
نیرو بخشی
flushes
U
فایل یا بخشی از حافظه
contributions
U
هم بخشی همکاری وکمک
coursed
U
بخشی از غذا اموزه
revivification
U
باز جان بخشی
stanza
U
بخشی ازبازی هاکی
contribution
U
هم بخشی همکاری وکمک
course
U
بخشی از غذا اموزه
barge-course
U
[بخشی از سفال بام]
staves
U
مقیاس پنج بخشی
flush
U
فایل یا بخشی از حافظه
arrays
U
بخشی از داده در آرایه
stanzas
U
بخشی ازبازی هاکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com