Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
saddleback
U
قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pops
U
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop
U
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
U
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
stacks
U
پشته
hillman
U
پشته
hillocks
U
پشته
esker
U
پشته
stack
U
پشته
hillock
U
پشته
stacked
U
پشته
hummock
U
پشته
hurst
U
پشته
push down stack
U
پشته
monticule
U
پشته
bordering
U
پشته
dikes
U
پشته
bordered
U
پشته
dyke
U
پشته
border
U
پشته
dykes
U
پشته
knap
U
پشته
stacker
U
پشته کن
rick
U
پشته
hill
U
پشته
mounds
U
پشته
hills
U
پشته
heap
U
پشته
mound
U
پشته
heaping
U
پشته
embankment
U
پشته
embankments
U
پشته
heaps
U
پشته
butts
U
پشته
ricks
U
پشته
ricking
U
پشته
ricked
U
پشته
butted
U
پشته
butt
U
پشته
potential hill
U
پشته پتانسیل
beds
U
بستر پشته
bed
U
بستر پشته
ridge
U
خاک پشته
potential barrier
U
پشته پتانسیل
cusp
U
پشته شنی
ridges
U
خاک پشته
barrow
U
پشته توده
card stacker
U
کارت پشته کن
downstream fill
U
پشته پایاب
application heap
U
پشته کاربردی
sills
U
پشته زیردریایی
sill
U
پشته زیردریایی
earthwork
U
پشته خاک
downstream shell
U
پشته پایاب
hay cock
U
پشته علف
stacking
U
پشته سازی
stack register
U
ثبات پشته
hummocky
U
پشته دار
mamelon
U
پشته گرد
banquette
U
جوی پشته
program stack
U
پشته برنامه
barrows
U
پشته توده
agger
U
پشته ی دفاعی
stacks
U
پشته کردن
the ridge of a mountain
U
پشته کوه
stacked
U
پشته کردن
stack indicator
U
نماینده پشته
tandem system
U
سیستم دو پشته
stacked job processing
U
پردازش پشته یی
stack
U
پشته کردن
stack indicator
U
پشته نما
stack pointer
U
اشاره گر پشته
stacker
U
پشته ساز
snow covers
U
برف پشته
sand bank
U
ریگ پشته
sand hill
U
ریگ پشته
barrow
U
پشته خاک
bordering
U
پشته خاکی
bordered
U
پشته خاکی
border
U
پشته خاکی
pulls
U
بازیابی داده از پشته
pull
U
بازیابی داده از پشته
stack
U
انباشتن پشته کردن
bankside
U
پشته یا کناره رود
stacked
U
انباشتن پشته کردن
contact potential barrier
U
پشته پتانسیل مجاورتی
pop instruction
U
دستورالعمل بازیابی از پشته
ridged
U
دارای خر پشته مرزدار
nests
U
پشته سخت افزار
nest
U
پشته سخت افزار
stacks
U
انباشتن پشته کردن
kopje
U
پشته تپه کوچک
toft
U
پشته تپه کوچک
ridge
U
پشته تپههای دامنه کوه
put
U
قرار دادن داده در پشته
putting
U
قرار دادن داده در پشته
ridges
U
پشته تپههای دامنه کوه
puts
U
قرار دادن داده در پشته
tumulus
U
پشته خاک روی قبر
stacked
U
آدرس ابتدا پایانه پشته
razor edge
U
پشته کوه که تیز باشد
sliping terrace
U
جوی پشته شیب دار
scarcement
U
پشته یا تل عقب تپه یااستحکامات
stacks
U
آدرس ابتدا پایانه پشته
stack
U
آدرس ابتدا پایانه پشته
pops
U
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
tenon saw
U
اره دستی با تیغه پهن و پشته باریک
popped
U
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
enmesh
U
مثل توروپارچه پشته بندی سوراخ دارکردن
top
U
جدیدترین داده فایل که به پشته افزوده میشود
pop
U
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
portion
U
قسمتی
portions
U
قسمتی
partite
U
قسمتی
triploidy
U
سه قسمتی
triplex
U
سه قسمتی
another guess
U
قسمتی دیگر
esprit
U
حمیت قسمتی
pate
U
سر یا قسمتی از سرانسان
haxamerous
U
شش بخشی شش قسمتی
double cloister
U
راهرو دو قسمتی
spirit de corps
U
حمیت قسمتی
tripartition
U
سه قسمتی کردن
spirit de corps
U
روحیه قسمتی
esprit de corps
U
حمیت قسمتی
esprit de corps
U
روحیه قسمتی
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
spirit
U
حمیت قسمتی
sector
U
قسمتی ازجبهه
split second
U
قسمتی از ثانیه
leg
U
قسمتی از مسابقه
partial
U
بخشی قسمتی
sectors
U
قسمتی ازجبهه
legs
U
قسمتی از مسابقه
flattest
U
قسمتی از یک عمارت
flat
U
قسمتی از یک عمارت
plank
U
قسمتی ازبرنامه
spiriting
U
حمیت قسمتی
pushed
U
دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
pushes
U
دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
push
U
دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
expansion joint
U
اتصال چند قسمتی
aliquot part charge
U
خرج چند قسمتی
fraction
U
کسر درصدی از قسمتی از
winging
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
creasing
U
قسمتی از زمین کریکت
fractions
U
کسر درصدی از قسمتی از
rebate
U
پرداخت قسمتی از بدهی
helmeted
U
دارای قسمتی که مانندخودباشد
creases
U
قسمتی از زمین کریکت
creased
U
قسمتی از زمین کریکت
crease
U
قسمتی از زمین کریکت
rebates
U
پرداخت قسمتی از بدهی
section charge
U
خرج چند قسمتی
march unit
U
قسمتی ازستون راهپیمایی
striking out pleading
U
حذف قسمتی از مدافعات
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
neck of the woods
<idiom>
U
ناحیه یا قسمتی از کشور
part
[ial]
payment of a fine
U
پرداخت قسمتی از جریمه
module
U
قسمتی از سفینه فضایی
ram's horn
U
قسمتی ازاستحکامات خندق
lobotomy
U
برش قسمتی از مغز
lobotomies
U
برش قسمتی از مغز
modules
U
قسمتی از سفینه فضایی
freeboard
U
قسمتی از قایق که بیرون اب است
pneumonectomy
U
قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
aliquot propelling charge
U
خرج پرتاب چند قسمتی
lobectomy
U
برداشتن قسمتی ازیک عضو
zapping
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
slot charter
U
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
displacement hull
U
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
hash mark
U
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
fractional damage
U
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
neck
U
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
necks
U
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
aft flap
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
zap
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapped
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zaps
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
barons
U
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
whips
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whip
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whipped
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
baron
U
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
faubourg
U
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
lectionary
U
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
flushes
U
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flush
U
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
judea
U
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
table flap
U
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
tail skid
U
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
gastrectomy
U
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
fat bits
U
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
dairy
U
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
alethiology
U
قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
cropped
U
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
paleocene
U
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
open ice
U
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com