English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 308 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lie U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
lies U قرار گرفتن
stand U قرار گرفتن
stymie U قرار گرفتن
stymied U قرار گرفتن
stymieing U قرار گرفتن
stymies U قرار گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignment U قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignments U قرار گرفتن مناسب در صفحه
pillow U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
pillows U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
align U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
aligned U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
aligning U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
aligns U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
bear U درسمت قرار گرفتن در سمت
bears U درسمت قرار گرفتن در سمت
pew U درنیمکت قرار گرفتن
pews U درنیمکت قرار گرفتن
attitude U حالت قرار گرفتن رفتار
attitudes U حالت قرار گرفتن رفتار
chop U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
chopped U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
trail U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailed U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailing U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trails U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
quiver U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivered U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivering U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivers U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
superimpose U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposes U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposing U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
extension U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extensions U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
defective U خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
succeed U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
snug U بطور دنج قرار گرفتن
interfere U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interferes U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
trifle U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
trifles U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
exposure U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposures U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
grade U در پایهای قرار گرفتن
grades U در پایهای قرار گرفتن
surmount U بالا قرار گرفتن
surmounted U بالا قرار گرفتن
surmounting U بالا قرار گرفتن
surmounts U بالا قرار گرفتن
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
overlap U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlapped U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlaps U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
heel در پاشنه قرار گرفتن
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
battery groung pattern U وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
bearing direction U جهت قرار گرفتن یاطاقان
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
colocate U کنار هم قرار گرفتن
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
disposure U درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
emotionalize U تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
equitant U رویهم قرار گرفتن برگها
finish crossover U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
haul defilade U تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
luggage compartment U محل قرار گرفتن جامه دان
overlie U قرار گرفتن خفه کردن
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
poise of head U وضع قرار گرفتن سر روی تن
preorbital U واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
Other Matches
feel the pinch <idiom> U در تنگنای مالی قرار گرفتن
in one's good books (graces) <idiom> U موردعلاقه شخص قرار گرفتن
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
thermal exposure U در معرض حرارت قرار گرفتن
target pattern U شکل قرار گرفتن هدف
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
venation U ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
in situ U [قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
unwarned exposed U به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
lool U لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
accords U قرار
concord U قرار
variable U بی قرار
rates U قرار
variables U بی قرار
moonish U بی قرار
decisions U قرار
decision U قرار
rate U قرار
accorded U قرار
arrangment U قرار
accommodations U قرار
equanimity U قرار
writ U قرار
accommodation U قرار
arrangements U قرار
restless U بی قرار
stipulation U قرار
dictums U قرار
dictum U قرار
at the rate of U از قرار
at U از قرار
black smiths, top swage U قرار
arrangement U قرار
writs U قرار
accord U قرار
swage U قرار
locating U قرار دادن
to this effect U ازاین قرار
permanent mold U قرار می گیرند
stand (someone) up <idiom> U به سر قرار نرفتن
subcontracting U قرار دادفرعی
presumedly U از قرار معلوم
writ U قرار دادگاه
writs U قرار دادگاه
evidently U از قرار معلوم
located U قرار دادن
posit U قرار دادن
locates U قرار دادن
pousto U قرار گاه
pre arrangement U قرار قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
relative location U قرار دادن
positioner U قرار دهنده
reposing upon U قرار گرفته بر
destination U را قرار می دهید
destinations U را قرار می دهید
writ of attachment U قرار توقیف
writ of error U قرار تصحیحی
subcontracts U قرار دادفرعی
lay U قرار دادن
subcontracted U قرار دادفرعی
subcontract U قرار دادفرعی
lays U قرار دادن
makes U قرار دادن
make U قرار دادن
reportedly U به قرار مسموع
locate U قرار دادن
seemingly U از قرار معلوم
underexpose U قرار دادن
lodges U قرار دادن
superpose U قرار دادن
resolved that ...... U قرار بر این شد که
lodge U قرار دادن
lodged U قرار دادن
setting up U قرار دادن
resolution U قرار رای
sets U قرار دادن
resolutions U قرار رای
set U قرار دادن
Presumably … indications are … Evidently … by the look of it … U از قرار معلوم ...
stipulation U قرار داد
fixity U قرار پایداری
fidgets U بی قرار بودن
agreed U قرار شده
encampments U قرار گاه
encampment U قرار گاه
settle U قرار دادن
settles U قرار دادن
rowed U قرار دادن
row U قرار دادن
fidgeting U بی قرار بودن
fidgeted U بی قرار بودن
rows U قرار دادن
broken weather U هوای بی قرار
bit mapped screen U RA قرار گیرد
baffing wind U بادبی قرار
fidget U بی قرار بودن
dating U قرار عشقی
decrees U قرار دادگاه
arrest warrant U قرار توقیف
parks U قرار دادن
parked U قرار دادن
park U قرار دادن
agreements U قرار قبول
arrangements U قول و قرار
arrangement U قول و قرار
accordingly U از همان قرار
arrest warrants U قرار توقیف
placement U قرار دادن
decreeing U قرار دادگاه
putting U قرار دادن
decreed U قرار دادگاه
puts U قرار دادن
decree U قرار دادگاه
put U قرار دادن
placements U قرار دادن
agreement U قرار قبول
interlocutory decree U قرار اعدادی
setters U قرار دهنده
tryst U قرار ملاقات
marginal utility school U قرار داد
trysts U قرار ملاقات
appointed day U قرار ملاقات
appointment U قرار ملاقات
date [appointment] U قرار ملاقات
it fell to my lot to go U قرار شد من بروم
thus U از این قرار
new deal U قرار جدید
negotiatory U قرار دادی
individuate U تک قرار دادن
inquiet U بی قرار دل واپس
setter U قرار دهنده
packs U قرار دادن
pack U قرار دادن
To tell some one his fortune . U برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
meddles U در وسط قرار دادن
professionals U خود قرار دهد
encapsulate U در محفظهای قرار دادن
subjected U در معرض قرار دادن
switches U ثیر قرار میدهد
reschedule U دوباره قرار گذاشتن
subjecting U در معرض قرار دادن
convention U عرف قرار داد
meddled U در وسط قرار دادن
sandwiches U در تنگنا قرار دادن
professional U خود قرار دهد
meddle U در وسط قرار دادن
switch U ثیر قرار میدهد
obligate U در محظور قرار دادن
switched U ثیر قرار میدهد
sandwiched U در تنگنا قرار دادن
sandwich U در تنگنا قرار دادن
underlying U در زیر قرار گرفته
subject U در معرض قرار دادن
conventions U عرف قرار داد
purgatory U در برزخ قرار دادن
encapsulates U در محفظهای قرار دادن
in a spot <idiom> U درمشکل قرار داشتن
utilizing U در دسترس قرار دادن
assignations U قرار ملاقات واگذاری
utilizing U مورداستفاده قرار دادن
utilizes U در دسترس قرار دادن
utilizes U مورداستفاده قرار دادن
utilises U مورداستفاده قرار دادن
utilize U در دسترس قرار دادن
assignation U قرار ملاقات واگذاری
utilising U مورداستفاده قرار دادن
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
To keep an appointment . U سر قرار حاضر شدن
utilising U در دسترس قرار دادن
impacts U زیرفشار قرار دادن
pile up <idiom> U روی هم قرار دادن
utilised U در دسترس قرار دادن
take out <idiom> U باکسی قرار گذاشتن
boxed U قرار دادن در یک جعبه
couch U درلفافه قرار دادن
utilises U در دسترس قرار دادن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com