English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
matrix or matrices U قرارگاه گوهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to inlay gems in anything U چیزیرا گوهر نشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
headquarters U قرارگاه
subbase U قرارگاه
settings U قرارگاه
headquarter U قرارگاه
setting U قرارگاه
general headquarters U قرارگاه کل
central position U قرارگاه مرکزی
hen roost U قرارگاه مرغان
headquarters detachment U بخش قرارگاه
headquarters detachment U قسمت قرارگاه
headquarters company U گروهان قرارگاه
headquarters battery U اتشبار قرارگاه
headquarters U قرارگاه فرماندهی
brigade headquarters U قرارگاه تیپ
alternate headquarters U قرارگاه یدکی
allied headquarters U قرارگاه متفقین
posts U پادگان قرارگاه
post U پادگان قرارگاه
post- U پادگان قرارگاه
posted U پادگان قرارگاه
jewel U گوهر
nature U گوهر
gemmy U پر گوهر
natures U گوهر
gem U گوهر
consubstantial U هم گوهر
navigating U گوهر
navigates U گوهر
gems U گوهر
homoousian U هم گوهر
consubstantiation U هم گوهر
jewels U گوهر
essence U گوهر
navigate U گوهر
navigated U گوهر
commands U یکان قرارگاه عمده
setting U جای نگین قرارگاه
settings U جای نگین قرارگاه
command U یکان قرارگاه عمده
allied headquarters U قرارگاه کشورهای هم پیمان
commanded U یکان قرارگاه عمده
gemmy U گوهر مانند
a rare bird U گوهر نایاب
studded with gems U گوهر نشان
lowborn U بد گوهر پست
inlaid with gems U گوهر نشان
jeweler U گوهر فروش
gemmed U گوهر نشان
sparkler U گوهر درخشان
sparklers U گوهر درخشان
precious stones U گوهر ها جواهرات
gemologist U گوهر شناس
instarred with gems U گوهر نشان
inlaying U گوهر نشان کردن
inlay U گوهر نشان کردن
logie U روی گوهر نما
inlays U گوهر نشان کردن
establishments U محل کار برقرار کردن قرارگاه
establishment U محل کار برقرار کردن قرارگاه
inlayer U مرصع ساز گوهر نشان
jewel U با گوهر اراستن مرصع کردن
jewels U با گوهر اراستن مرصع کردن
gemological U مربوطبه علم گوهر شناسی
gemmological U مربوط به علم گوهر شناسی
The shell does not always contain a pearl. <proverb> U همیشه در صدف گوهر نباشد .
Why do you cast pearls before the swine. <proverb> U گوهر خود پیش خوک مینداز.
pyrope U هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
command U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
commands U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
to inlay anything with gems U چیزیرا گوهرنشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
pennyweight U سنگ گوهر فروشان که برابر است با 71555/1گرم و نشان اختصاری
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
command axis U محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
lithoglyptics U کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
axial position U حالت محوری قرارگاه محوری
combatcommand U فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
lapidary U سنگ شناس گوهر شناس
lapidarian U سنگ شناس گوهر شناس
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
historical rugs U قالی های قدیمی، آنتیک و موزه ای [مثل فرش شیخ صفی، فرش پازیریک، فرش چلسی، فرش دادلی، فرش گوهر، فرش شکارگاهی وین و فرش توپکاپی]
Gohar carpet U فرش گوهر [این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com