Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
headquarters
U
قرارگاه فرماندهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
command
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commands
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
combatcommand
U
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
command axis
U
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
Other Matches
supreme commander
U
فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assumes
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assume
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
resume command
U
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
second in command
U
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
settings
U
قرارگاه
subbase
U
قرارگاه
headquarters
U
قرارگاه
general headquarters
U
قرارگاه کل
setting
U
قرارگاه
headquarter
U
قرارگاه
matrix or matrices
U
قرارگاه گوهر
central position
U
قرارگاه مرکزی
hen roost
U
قرارگاه مرغان
headquarters battery
U
اتشبار قرارگاه
brigade headquarters
U
قرارگاه تیپ
allied headquarters
U
قرارگاه متفقین
alternate headquarters
U
قرارگاه یدکی
headquarters company
U
گروهان قرارگاه
headquarters detachment
U
بخش قرارگاه
headquarters detachment
U
قسمت قرارگاه
posts
U
پادگان قرارگاه
post-
U
پادگان قرارگاه
post
U
پادگان قرارگاه
posted
U
پادگان قرارگاه
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
commanded
U
یکان قرارگاه عمده
setting
U
جای نگین قرارگاه
allied headquarters
U
قرارگاه کشورهای هم پیمان
settings
U
جای نگین قرارگاه
commands
U
یکان قرارگاه عمده
command
U
یکان قرارگاه عمده
establishments
U
محل کار برقرار کردن قرارگاه
establishment
U
محل کار برقرار کردن قرارگاه
reconstitution site
U
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
routing indicator
U
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
commandantship
U
فرماندهی
command
U
فرماندهی
bridge
U
پل فرماندهی
centre castle
U
پل فرماندهی
bridged
U
پل فرماندهی
conning tower
U
پل فرماندهی
commandership
U
فرماندهی
bridges
U
پل فرماندهی
executive branch
U
فرماندهی
wheelhouse
U
پل فرماندهی
strategy
U
فن فرماندهی
commands
U
فرماندهی
wheelhouses
U
پل فرماندهی
leadership
U
فرماندهی
strategies
U
فن فرماندهی
pilot house
U
پل فرماندهی
commanded
U
فرماندهی
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
scheme of command
U
طرح فرماندهی
command report
U
گزارش فرماندهی
unified command
U
فرماندهی متحد
head quarters
U
مرکز فرماندهی
command net
U
شبکه فرماندهی
command mode
U
حالت فرماندهی
command language
U
زبان فرماندهی
command group
U
گروه فرماندهی
command channels
U
ردههای فرماندهی
commandery
U
محل فرماندهی
commodity command
U
فرماندهی اماد
lead a unit
U
فرماندهی کردن
logistical command
U
فرماندهی لجستیکی
master's certificate
U
گواهینامه فرماندهی
flag ship
U
ناو سر فرماندهی
tactical command ship
U
ناو فرماندهی
enclosed bridge
U
پل فرماندهی سر پوشیده
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
joint command
U
فرماندهی مشترک
oldman
U
مقام فرماندهی
continuity of command
U
مداومت فرماندهی
tactical command
U
فرماندهی تاکتیکی
support command
U
فرماندهی پشتیبانی
commandery
U
مقام فرماندهی
commander's call
U
در اختیار فرماندهی
bridged
U
پل فرماندهی کشتی
administrative command
U
فرماندهی اداری
supreme
U
فرماندهی عالی
headquarters
U
مرکز فرماندهی
high command
U
فرماندهی عالی
command posts
U
پاسگاه فرماندهی
command posts
U
پست فرماندهی
flagships
U
ناو فرماندهی
area command
U
فرماندهی منطقه
command post
U
پست فرماندهی
base command
U
فرماندهی پایگاه
flagship
U
ناو فرماندهی
command and control
U
کنترل و فرماندهی
combined command
U
فرماندهی مرکب
bridges
U
پل فرماندهی کشتی
command
U
سرکردگی فرماندهی
commanded
U
سرکردگی فرماندهی
command post
U
پاسگاه فرماندهی
commands
U
سرکردگی فرماندهی
air command
U
فرماندهی هوایی
bridge
U
پل فرماندهی کشتی
aiming circle
U
زاویه یاب فرماندهی
advance command post
U
پاسگاه فرماندهی جلو
air command
U
فرماندهی نیروی هوایی
kommandatura
U
مرکز فرماندهی نظامی
type command
U
فرماندهی ناو گروه
guided
U
کشتی فرماندهی عملیات
guides
U
کشتی فرماندهی عملیات
unified
U
یکپارچه فرماندهی متحد
cupola
U
برجک فرماندهی تانک
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
operational command
U
فرماندهی از نظر عملیاتی
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
cupolas
U
برجک فرماندهی تانک
forward command post
U
پست فرماندهی جلو
alternate command authority
U
مقام جانشین فرماندهی
commander in chief
U
فرمانده کل قوا سر فرماندهی
guide
U
کشتی فرماندهی عملیات
area support command
U
فرماندهی پشتیبانی منطقه
command post exercise
U
تمرین پاسگاه فرماندهی
air strategical command
U
فرماندهی استراتژیکی هوایی
commander's call
U
ساعات در اختیار فرماندهی
division support command
U
فرماندهی پشتیبانی لشگر
command liaison
U
افسر رابط فرماندهی
air defense command
U
فرماندهی پدافند هوایی
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
combat commander's insignia
U
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
army material command
U
فرماندهی اماد نیروی زمینی
sealift command
U
فرماندهی حمل و نقل دریایی
agc
U
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
amphibious command ship
U
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
deputy chief of naval operation
U
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
flag officer
U
افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
army airdefense command post
U
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
commander's guidance
U
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
base logistical command
U
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
tactical air command center
U
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
oversea command
U
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
chief army censor
U
افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
engine mounting
U
نصب موتور قرارگاه موتور
axial position
U
حالت محوری قرارگاه محوری
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
tactics
U
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
cross tell
U
پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
unified command
U
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
army reserve command
U
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
major command
U
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
officer
U
افسر معین کردن فرماندهی کردن
officers
U
افسر معین کردن فرماندهی کردن
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
command management system
U
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
command channels
U
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com