Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nude contruct
U
قرارداد بدون وجه التزام تخلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
negotiated contract
U
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
free agent
U
بازیگر بدون قرارداد
free agents
U
بازیگر بدون قرارداد
An open - dated agreement ( contract) .
U
قرارداد بدون مدت
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
play out one's option
U
ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
escalation
U
مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
contra preferentum rule
U
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rapallo treaty
U
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
engagement
U
التزام
obligation
U
التزام
paroling
U
التزام
warranty
U
التزام
engagements
U
التزام
assunption
U
التزام
warranties
U
التزام
liabilities
U
التزام
liability
U
التزام
paroles
U
التزام
recognizance
U
التزام
parole
U
التزام
being bound over
U
التزام
commitments
U
التزام
paroled
U
التزام
commitment
U
التزام
assumes
U
التزام
assume
U
التزام
undertaking
U
التزام
obligations
U
التزام
delinquency
U
تخلف
infringements
U
تخلف
infraction
U
تخلف
contravention
U
تخلف
offending
U
تخلف
transgression
U
تخلف
infringement
U
تخلف
in contravetion of
U
با تخلف از
violation
U
تخلف
bind over
U
التزام گرفتن از
liquidated damages
U
وجه التزام
bind over
U
التزام گرفتن
requirement
U
ایجاب التزام
give an undertaking
U
التزام دادن
to be bound over
U
التزام دادن
penal clause
U
وجه التزام
probationary
U
وابسته به التزام
parole
U
التزام گرفتن
paroling
U
التزام گرفتن
pledges
U
التزام سپردن
pledged
U
التزام سپردن
recognizance
U
التزام نامه
paroles
U
التزام گرفتن
pledge
U
التزام سپردن
pledging
U
التزام سپردن
paroled
U
التزام گرفتن
collateral
U
وجه التزام
contravenes
U
تخلف کردن از
contravened
U
تخلف کردن از
contravene
U
تخلف کردن از
infringing
U
تخلف کردن از
infringes
U
تخلف کردن از
infringed
U
تخلف کردن از
transgress
U
تخلف کردن از
trespass
U
تخلف کردن
transgressed
U
تخلف کردن از
transgresses
U
تخلف کردن از
transgressing
U
تخلف کردن از
trespassing
U
تخلف کردن
trespasses
U
تخلف کردن
trespassed
U
تخلف کردن
infract
U
تخلف کردن
breach of an obligation
U
تخلف از تعهد
contravening
U
تخلف کردن از
breach of covenant
U
تخلف از شرط
infringe
U
تخلف کردن از
broach
U
تخلف کردن از
violated
U
تخلف کردن از
trespass against
U
تخلف کردن از
broaches
U
تخلف کردن از
violates
U
تخلف کردن از
violate
U
تخلف کردن از
broached
U
تخلف کردن از
broaching
U
تخلف کردن از
paroles
U
التزام قول گرفتن
penalties
U
تاوان وجه التزام
sponsor
U
التزام دهنده حامی
parole
U
التزام قول گرفتن
sponsors
U
التزام دهنده حامی
penal clause
U
شرط وجه التزام
paroled
U
التزام قول گرفتن
sponsoring
U
التزام دهنده حامی
penalty
U
تاوان وجه التزام
paroling
U
التزام قول گرفتن
option of unfulfilled conditions
U
خیار تخلف شرط
without fail
U
حتما البته بی تخلف
option of incorrect description
U
خیار تخلف وصف
incorrect
U
خیار تخلف وصف
transgression of the law
U
تخلف یاسرپیچی از قانون
offend against the law
U
از قانون تخلف کردن
trepass
U
تخطی کردن تخلف
pledged
U
متعهد شدن التزام دادن
pledging
U
متعهد شدن التزام دادن
pledge
U
متعهد شدن التزام دادن
pledges
U
متعهد شدن التزام دادن
be on the parole
U
با دادن التزام ازاد شدن
inviolably
U
با مصونیت بطور تخلف ناپذیر
to trespass against the law
U
ازقانون تخلف یا تجاوز کردن
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
deposition
U
درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
depositions
U
درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
agreements
U
قرارداد
contract
U
:قرارداد
contract
U
قرارداد
convention
U
قرارداد
defaults
U
قرارداد
defaulting
U
قرارداد
deed of covenant
U
قرارداد
agreement
U
قرارداد
defaulted
U
قرارداد
conventions
U
قرارداد
act
U
قرارداد
deeds
U
قرارداد
deed
U
قرارداد
acted
U
قرارداد
convenant
U
قرارداد
pacts
U
قرارداد
pact
U
قرارداد
mise
U
قرارداد
protocols
U
قرارداد
protocol
U
قرارداد
treaties
U
قرارداد
treaty
U
قرارداد
default
U
قرارداد
defoult
U
قرارداد
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
acceptances
U
قبول قرارداد
parol promise
U
قرارداد شفاهی
prime contract
U
قرارداد اصلی
bond
U
قرارداد کفیل
private agreement
U
قرارداد خصوصی
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
sales contract
U
قرارداد فروش
validity of contract
U
صحت قرارداد
reciprocal agreement
U
قرارداد دو جانبه
quasi contract
U
شبه قرارداد
convention
U
قرارداد عهدنامه
affreightment
U
قرارداد حمل
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unilateral agreement
U
قرارداد یک جانبه
lease agreement
U
قرارداد اجاره
law of contract
U
قانون قرارداد
labor contract
U
قرارداد کار
labor agreement
U
قرارداد کار
acceptance
U
قبول قرارداد
conventions
U
قرارداد عهدنامه
operation of contract
U
نفوذ قرارداد
subcontracting
U
قرارداد فرعی
open end contract
U
قرارداد باز
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
composition
U
قرارداد ارفاقی
compositions
U
قرارداد ارفاقی
special agreement
U
قرارداد ویژه
social contract
U
قرارداد اجتماعی
insurance policies
U
قرارداد بیمه
insurance policy
U
قرارداد بیمه
obstriction
U
قرارداد وفیفه
simple contract
U
قرارداد شفاهی
tort
U
خارج از قرارداد
torts
U
خارج از قرارداد
The party to the contract (agreement).
U
طرف قرارداد
wage agreement
U
قرارداد دستمزد
subcontract
U
قرارداد فرعی
service contract
U
قرارداد خدمت
service contract
U
قرارداد خدماتی
subcontracted
U
قرارداد فرعی
subcontracts
U
قرارداد فرعی
open end contract
U
قرارداد نامحدود
open contract
U
قرارداد باز
geneva convention
U
قرارداد ژنو
contract of sale
U
قرارداد فروش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com