English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
charter party U قرارداد اجاره کشتی تجارتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chater party U اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
voyage policy U قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
lease agreement U قرارداد اجاره
charter party U قرارداد اجاره دربست
The rental agreement has exprired. U تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
merchantman U کشتی تجارتی
merchant ship U کشتی تجارتی
affreightment U اجاره کشتی
charters U اجاره کشتی
chartered U اجاره کشتی
chartering U اجاره کشتی
charter U اجاره کشتی
privateer U کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
bottomry U قرارداد گرو گذاری کشتی
bare boat U قرار داد اجاره کشتی
bareboat charter U اجاره کشتی بدون خدمه ان
voyage charter U اجاره دربست کشتی برای سفری مشخص
time charter U اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
commercialize U بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
farmed U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farms U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
Lease (rental) agreement. U اجاره نامه (قرار داد اجاره )
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
under lease U وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
lease U اجاره نامه اجاره دادن
letting U اجاره دادن اجاره رفتن
lets U اجاره دادن اجاره رفتن
let U اجاره دادن اجاره رفتن
leases U اجاره نامه اجاره دادن
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
rental U اجاره بها اجاره
leasing U اجاره کردن اجاره
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
relating to business <adj.> U تجارتی
business <adj.> U تجارتی
mercantile U تجارتی
commercial <adj.> U تجارتی
commercial U تجارتی
merchants U تجارتی
merchant U تجارتی
commerical U تجارتی
corporate [commercial] <adj.> U تجارتی
for-profit <adj.> U تجارتی
brand U علامت تجارتی
brand U عنوان تجارتی
branding U علامت تجارتی
branding U عنوان تجارتی
brands U علامت تجارتی
document bills U اوراق تجارتی
commercial firm U شرکت تجارتی
merchandise U کالای تجارتی
trademark U علامت تجارتی
trade price U بهای تجارتی
trade price U قیمت تجارتی
commercial invoice U سیاهه تجارتی
trade restrictions U تضییقات تجارتی
commercial items U اقلام تجارتی
argosy U ناوگان تجارتی
trade agreement U موافقتنامه تجارتی
trade mark U علامت تجارتی
trade gap U کسری تجارتی
trade winds U بادهای تجارتی
commercial bills U اوراق تجارتی
trade name U نام تجارتی
ideograph U مارک تجارتی
trademarks U علامت تجارتی
trading company U شرکت تجارتی
commercial attache U وابسته تجارتی
trade disputes U دعاوی تجارتی
brands U عنوان تجارتی
trade names U نام تجارتی
trade barrier U مانع تجارتی
trade balance U موازنه تجارتی
industrial tube U لامپ تجارتی
commercial paper U سند تجارتی
business name U اسم تجارتی
commercial marine U کشتیرانی تجارتی
commercial transactions U معاملات تجارتی
commercial loading U بارگیری تجارتی
brand name U نام تجارتی
commercial structural steel U فولادسازهای تجارتی
business type operation U عملیات تجارتی
commodity rate U براتهای تجارتی
commercials U اگهیهای تجارتی
commerical papers U اوراق تجارتی
brand names U نام تجارتی
commerical papers U اسناد تجارتی
commercial value U ارزش تجارتی
capital asset U علامت تجارتی
advertisements U اگهیهای تجارتی
bill of goods U فهرست تجارتی
brand leader U علامت تجارتی
brand loyalty U نام تجارتی
mercantile marine U کشتیهای تجارتی
merchant bar U فولاد تجارتی
trades unions U اتحادیه تجارتی
trade union U اتحادیه تجارتی
commercial pure U خلوص تجارتی
commercial papers U اوراق تجارتی
Trade mark. U علامت تجارتی
commercial items U کالاهای تجارتی
trade unions U اتحادیه تجارتی
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
trademarks U علامت تجارتی گذاشتن
dominant firm U واحد تجارتی مسلط
cost plus U براساس قیمت تجارتی
register of commerce U دفتر ثبت تجارتی
business income U درامد خالص تجارتی
in restraint of trade U تحت محدودیت تجارتی
local trade customs U عرف تجارتی محل
commercial procuration U قائم مقام تجارتی
commercial representative U قائم مقام تجارتی
commercial banking system U نظام بانکداری تجارتی
commercial structural steel U فولاد ساختمان تجارتی
subsidiary brand U علامت تجارتی فرعی
passive trade balance U توازن تجارتی منفی
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
trademark U علامت تجارتی گذاشتن
advertisement آگهی های تجارتی
trade barrier U قید و بند تجارتی
name brand U علامت تجارتی مشهور
unfavorable balance of trade U توازن نامطلوب تجارتی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
sublease U اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
transferable commercial instrument U اوراق تجارتی قابل انتقال
name plugging U تکرار نام یا علامت تجارتی
commercial type vehicle U خودروی تجارتی خودروهای شخصی
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
secular trend U سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
camial U وابسته بمبادله تجارتی تهاتری
downswing U تنزل کارهای تجارتی وغیره
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
stock exchnge U بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
commercialization U تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
Biro U نام تجارتی نوعی قلم خودکار
Biros U نام تجارتی نوعی قلم خودکار
privateer U درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
copywriter U نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
copywriters U نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
dacron U نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
advert U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
public image U تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
adverts U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
take over bid U پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
service marking U علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
payola U وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
agreements U قرارداد
agreement U قرارداد
convenant U قرارداد
defoult U قرارداد
pact U قرارداد
treaties U قرارداد
protocol U قرارداد
protocols U قرارداد
convention U قرارداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com