English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
combat power U نیروی رزمی استعداد رزمی
strength U استعداد رزمی
strengths U استعداد رزمی
effective strength U استعداد رزمی موثر
level of strength U سطح استعداد رزمی
level of strength U میزان استعداد رزمی
battle bill U فهرست استعداد رزمی ناو
combat power U قدرت رزمی
unit strength U قدرت رزمی یکان
green thumb U استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
century U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
centuries U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
disciplinary control board U کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
duty with troops U در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer U وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combat orders U دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand U فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
combat air patrol U هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
triumvirate U سه نفری
triumvirates U سه نفری
triumvier U سه نفری
percapita U نفری
threesome U سه نفری
threesomes U سه نفری
folie a deux U جنون دو نفری
single U تنها یک نفری
tandem U درشکه دو نفری
trio U سه نفری سه تایی
trios U سه نفری سه تایی
tandems U درشکه دو نفری
quintet U پنج نفری
quintets U پنج نفری
threesome U بازی سه نفری
quintette U پنج نفری
parleys U گفتگوی دو نفری
parleying U گفتگوی دو نفری
threesomes U بازی سه نفری
parley U گفتگوی دو نفری
parleyed U گفتگوی دو نفری
duumvirate U حکومت دو نفری
dialogues U مکالمهء دو نفری
dialogue U مکالمهء دو نفری
duopoly U انحصار دو نفری
counsel U مشاوره دو نفری مشورت
monologue U تک سخنگویی صحبت یک نفری
counseled U مشاوره دو نفری مشورت
monologues U تک سخنگویی صحبت یک نفری
counselled U مشاوره دو نفری مشورت
counselling U مشاوره دو نفری مشورت
counsels U مشاوره دو نفری مشورت
stichomythia U سوال وجواب در نفری
septet U دسته هفت نفری
delire a quatre U هذیان چهار نفری
heptarchy U حکومت هفت نفری
decurion U رئیس دسته ده نفری
monolog U تک سخنگویی صحبت یک نفری
morrice U نوعی رقص شش نفری
morris U نوعی رقص شش نفری
pleiad U دسته هفت نفری
percapita U بقرار هر نفری هر راس
madrigal U سرود عاشقانه چند نفری
duumvir U شریک رتبه حکومت دو نفری
madrigals U سرود عاشقانه چند نفری
roomette U اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
septette U دسته هفت نفری هفتگانه
tarantella U رقص تند دو نفری ایتالیایی
foursomes U بازی گلف چهار نفری
foursome U بازی گلف چهار نفری
petit jury U هیئت منصفه دوازده نفری
ombre U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
omber U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
rigaudon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
octet U دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
quadrilles U نوعی بازی ورق چهار نفری
rigadoon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
quadrille U نوعی بازی ورق چهار نفری
squad U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
squads U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
tetrarchy U یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
string quartets U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartet U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
quintette U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
potentialities U استعداد
potentiality U استعداد
amplitude U استعداد
aptness U استعداد
capacities U استعداد
talented U استعداد
ingenuity U استعداد
cabiler U استعداد
talent U استعداد
property U استعداد
capacity U استعداد
capability U استعداد
verve U استعداد
liability to disease U استعداد
endowments U استعداد
unintelligent U بی استعداد
endowment U استعداد
brilliance U استعداد
genius U استعداد
geniuses U استعداد
talents U استعداد
gormless U کم استعداد
inapt U بی استعداد
talentless U بی استعداد
ungifted U بی استعداد
turn U استعداد
turns U استعداد
aptitude U استعداد
gifted U با استعداد
aptitudes U استعداد
parted U با استعداد
susceptibility U استعداد
predispostion U استعداد
simpleminded U کم استعداد
susceptivity U استعداد
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
aptitude test U ازمون استعداد
liability U بدهکاری استعداد
sconce U جمجمه استعداد
capability U استعداد پیشرفت
artistry U استعداد هنرپیشگی
aptitude tests U ازمون استعداد
resistibility U استعداد مقاومت
capacity U گنجایش استعداد
capacity U استعداد مقام
imitativeness U استعداد تقلید
frost susceptibility U استعداد یخزدگی
indisposedness U عدم استعداد
shifted U نوبتی استعداد
shift U نوبتی استعداد
capable U با استعداد صلاحیتدار
capacities U استعداد مقام
risible faculty U استعداد خنده
shifts U نوبتی استعداد
capacities U گنجایش استعداد
liabilities U بدهکاری استعداد
war strenght U استعداد جنگی
tendencies U توجه استعداد
arts U استعداد استادی
art U استعداد استادی
indisposition U عدم استعداد
indispositions U عدم استعداد
tendency U توجه استعداد
command strength U استعداد یکان
cleverest U باهوش با استعداد
cleverer U باهوش با استعداد
clever U باهوش با استعداد
academic aptitude U استعداد تحصیلی
scholastic aptitude U استعداد تحصیلی
artistic aptitude U استعداد هنری
authorized strength U استعداد مجاز
caliber U گنجایش استعداد
cleverness U هوشیاری استعداد
palooka U بوکسور بی استعداد
mechanical aptitude U استعداد فنی
flair U استعداد خصیصه
child prodigy U بچهبا استعداد
end strength U استعداد نهایی
reproductivity U استعداد هم اوری
occupational aptitude U استعداد شغلی
reproductivity U استعداد تولید
division slice U استعداد لشگری
epic U رزمی
epics U رزمی
epical U رزمی
combats U رزمی
combating U رزمی
combat U رزمی
combated U رزمی
gift U استعداد پیشکش کردن
the talnet of the country U مردم با استعداد کشور
allotropy U استعداد تغییر و تبدیل
gift U دارای استعداد کردن
potentially U با داشتن استعداد نهانی
gifts U استعداد پیشکش کردن
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
talent for musics U استعداد یا ذوق موسیقی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com