Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
productivity
U
قدرت تولید بازدهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
totipotent
U
دارای قدرت تولید یک ارگانیسم از یک جزء ان
totipotency
U
قدرت تولید وایجاد یک ارگانیسم از یک جزء ان
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
yield
U
بازدهی
yields
U
بازدهی
productivity
U
بازدهی
payoffs
U
بازدهی
payoff
U
بازدهی
yielded
U
بازدهی
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
return on capital
U
بازدهی سرمایه
yield of lime
U
بازدهی اهک
rate of return
U
نرخ بازدهی
total factor productivity
U
بازدهی کل عوامل
rate of yield
U
نرخ بازدهی
average productivity
U
بازدهی متوسط
efficiency variance
U
اختلاف بازدهی
marginal productivity
U
بازدهی نهائی
factor productivity
U
بازدهی عوامل
yield rate
U
نرخ بازدهی
return
[on something]
U
نرخ بازدهی
labor productivity
U
بازدهی نیروی کار
rate of productivity increase
U
نرخ افزایش بازدهی
marginal return of investment
U
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
payoff matrix
U
ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
rate of return over cost
U
نرخ بازدهی بر هزینه سرمایه
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
forces
U
قدرت
tensions
U
قدرت
tension
U
قدرت
forcing
U
قدرت
godown
U
قدرت
force
U
قدرت
powered
U
قدرت
posse
U
قدرت
abilities
U
قدرت
ability
U
قدرت
authority
U
قدرت
sovereignty
U
قدرت
strength
U
قدرت
energies
U
قدرت
energy
U
قدرت
nerve
U
قدرت
nerves
U
قدرت
potency
U
قدرت
powering
U
قدرت
might
U
قدرت
posses
U
قدرت
strengths
U
قدرت
powers
U
قدرت
capability
U
قدرت
strong arm
U
قدرت
strong-arm
U
قدرت
zing
U
قدرت
vigour
U
قدرت
commanding
U
با قدرت
power
U
قدرت
vigor
U
قدرت
inauthoritative
U
بی قدرت
will power
<idiom>
U
قدرت
power takeoff
U
قدرت
vim
U
قدرت
vis
U
قدرت
strenght
U
قدرت
authoritarianism
U
قدرت طلبی
the finger of god
U
قدرت خدا
super power
U
ابر قدرت
hands
U
قدرت توپگیری
power failures
U
قطع قدرت
power failure
U
قطع قدرت
useful power
U
قدرت مفید
firepower
U
قدرت شلیک
will to power
U
قدرت خواهی
world power
U
قدرت دنیوی
full
U
تمام قدرت
absorbency
U
قدرت جذب
fullest
U
تمام قدرت
scepter
U
قدرت یا اقتدارسلطنتی
authority symbol
U
نماد قدرت
authority figure
U
مظهر قدرت
sea power
U
قدرت بحری
almightiness
U
قدرت کامل
adhesive stress
U
قدرت چسبندگی
seapower
U
قدرت دریایی
accelerating power
U
قدرت شتاب
absorption power
U
قدرت جذب
social power
U
قدرت اجتماعی
cans
U
قدرت داشتن
canning
U
قدرت داشتن
can
U
قدرت داشتن
solvency
U
قدرت حلالپوشی
source of power
U
منبع قدرت
strenght
U
قدرت شدت
basicity
U
قدرت بازی
world power
U
قدرت جهانی
will-power
U
قدرت اراده
sights
U
قدرت دید
sight
U
قدرت دید
stock-cars
U
قدرت و دوام
stock car
U
قدرت و دوام
staying power
U
طاقت قدرت
discourses
U
قدرت استقلال
discourse
U
قدرت استقلال
posses
U
قدرت قانونی
posse
U
قدرت قانونی
dynamism
U
قدرت تحرک
like a ton of bricks
<idiom>
U
به شدت یا با قدرت
acidity
U
قدرت اسیدی
on
U
در اوج قدرت
leverage
U
قدرت نفوذ
heavens
U
قدرت پروردگار
voltage source
U
منبع قدرت
enterprises
U
قدرت اقدام
enterprise
U
قدرت اقدام
superpowers
U
ابر قدرت
superpower
U
ابر قدرت
heaven
U
قدرت پروردگار
bearing capacity
U
قدرت تحمل
great power
U
کشور با قدرت
power consumption
U
مصرف قدرت
explosive force
U
قدرت انفجار
power cable
U
کابل قدرت
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
palgwe
U
فوق قدرت
monopoly power
U
قدرت انحصاری
low power transistor
U
ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
low power stage
U
طبقه کم قدرت
power dissipation
U
اتلاف قدرت
explosive energy
U
قدرت انفجار
emissive power
U
قدرت صدور
engine performance
U
قدرت موتور
engine power
U
قدرت موتور
power loss
U
گمگشتگی قدرت
power loss
U
تلف قدرت
power function
U
تابع قدرت
power factor
U
ضریب قدرت
power distribution
U
پخش قدرت
fasces
U
قدرت مجازات
ionic strength
U
قدرت یونی
generator output
U
قدرت مولد
high power microscope
U
میکروسکوپ پر قدرت
high power engine
U
موتورپر قدرت
hiding power
U
قدرت پوشش
power switch
U
کلید قدرت
heavy current circuit breaker
U
کلید قدرت
heam yoei vooly
U
تئوری قدرت
gripping power
U
قدرت مهارکنندگی
high power transformer
U
ترانسفورماتور قدرت
high power transistor
U
ترانزیستور قدرت
input power
U
قدرت ورودی
fire power
U
قدرت اتش
increase of power
U
افزایش قدرت
fire power
U
قدرت تیراندازی
imperium
U
قدرت مطلقه
horse power
U
قدرت اسب
high powerd money
U
پول پر قدرت
fluxing power
U
قدرت سیلان
power outege
U
قطع قدرت
power source
U
منبع قدرت
refractive power
U
قدرت شکست
reflecting power
U
قدرت انعکاس
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com