Perdic | قدرت بزرگ جهانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	great power U	قدرت بزرگ جهانی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	world power U	قدرت جهانی
	league of nations U	تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
	universal grid U	مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
	empower U	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
	empowers U	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
	empowering U	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
	empowered U	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
	creativeness U	قدرت خلاقه قدرت ابداع
	dictatorship of proletariat U	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
	countervailing power U	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
	authoritarainism U	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
	My grandparents are six feet under. <idiom> U	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
	megalomania U	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
	big game U	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
	macropterous U	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
	museum piece U	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
	fossil U	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
	planetary U	جهانی
	ecumenical U	جهانی
	other-worldly U	آن جهانی
	global U	جهانی
	globally U	جهانی
	worldwide U	جهانی
	earthliness U	جهانی بودن
	fleshly U	جهانی دنیوی
	inframundane U	زیر جهانی
	premundane U	پیش از جهانی
	international coulomb U	کولن جهانی
	universal time U	ساعت جهانی
	Univ U	به طور جهانی
	Univ U	مخفف جهانی
	epidemic U	عالمگیر جهانی
	universalize U	جهانی کردن
	world-class U	در سطح جهانی
	world class U	در سطح جهانی
	world war U	جنگ جهانی
	international morse code U	مورس جهانی
	cosmopolite U	شخصیت جهانی
	continental code U	مورس جهانی
	universal set U	مجموعه جهانی
	mundane U	این جهانی
	world cup U	جام جهانی
	antemundane U	پیش از جهانی
	worldly U	این جهانی
	world liquidity U	نقدینگی جهانی
	sublunary U	این جهانی
	oecumenicity U	شهرت جهانی
	universal U	جامع جهانی
	world simulation U	همانندسازی جهانی
	cosmopolite U	سرتاسر جهانی
	epidemics U	عالمگیر جهانی
	world wars U	جنگ جهانی
	sublunar U	این جهانی
	world bank U	بانک جهانی
	universal U	جهانی دنیایی
	golf world cup U	جام جهانی گلف
	georef grid U	مختصات جغرافیایی جهانی
	To be world famous . To enjoy an international reputation. U	شهرت جهانی داشتن
	terrestrial U	این جهانی دنیوی
	universal character set U	مجموعه کاراکترهای جهانی
	world record holder U	دارنده رکورد جهانی
	time zone U	منطقه ساعتی جهانی
	world war ii U	جنگ جهانی دوم
	atlas grid U	شبکه بندی جهانی
	ski world cup U	جام جهانی اسکی
	world war i U	جنگ جهانی اول
	international units U	واحدهای جهانی برق
	time zones U	منطقه ساعتی جهانی
	world health organization U	سازمان بهداشت جهانی
	Internet U	شبکه جهانی اینترنت
	world federalist U	طرفدار حکومت جهانی
	gradient circuit U	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
	radar discrimination U	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
	avco cup U	جام جهانی انجمن هاکی
	universal transverse mercator U	سیستم تصویر جهانی مرکاتور
	world federation of trade unions U	فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری
	universal declaration of human rights U	اعلامیه جهانی حقوق بشر
	international bill of the right of man U	اعلامیه جهانی حقوق بشر
	grandam U	مادر بزرگ ننه بزرگ
	grandparents U	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
	grandparent U	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
	so large U	چندان بزرگ بقدری بزرگ
	post war consumption functions U	توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
	wcce U	کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
	world federalism U	طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
	Italian stucco is world famous . U	گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
	cray U	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
	grids U	مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
	grid U	مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
	campaign clasp U	نشان فلزی شرکت درجنگ جهانی اول
	Where shall we be if another world war breaks out ? U	اگر جنگ جهانی دیگری رخ دهد کارما بکجا می کشد ؟
	malism U	عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
	letter de chancellerie U	نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
	association for computing machinery U	بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
	security council U	یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
	cold war U	عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
	yalta conference U	م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
	internationalism U	روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
	international U	ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
	internationals U	ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
	zone time U	وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
	marshall plan U	طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
	united nations organization U	سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
	universal time U	وقت جهانی وقت بین المللی
	world bank U	بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
	tensions U	قدرت
	tension U	قدرت
	commanding U	با قدرت
	energies U	قدرت
	vigor U	قدرت
	capability U	قدرت
	powering U	قدرت
	vim U	قدرت
	vis U	قدرت
	might U	قدرت
	powered U	قدرت
	strenght U	قدرت
	zing U	قدرت
	inauthoritative U	بی قدرت
	power takeoff U	قدرت
	strong-arm U	قدرت
	strong arm U	قدرت
	godown U	قدرت
	will power <idiom> U	قدرت
	power U	قدرت
	strengths U	قدرت
	strength U	قدرت
	abilities U	قدرت
	ability U	قدرت
	authority U	قدرت
	forcing U	قدرت
	potency U	قدرت
	powers U	قدرت
	nerve U	قدرت
	nerves U	قدرت
	energy U	قدرت
	posses U	قدرت
	vigour U	قدرت
	sovereignty U	قدرت
	posse U	قدرت
	forces U	قدرت
	force U	قدرت
	social power U	قدرت اجتماعی
	strenght U	قدرت شدت
	dielectric power U	قدرت دی الکتریکی
	horse power U	قدرت اسب
	heam yoei vooly U	تئوری قدرت
	detection range U	قدرت اکتشافی
	diagonal power U	قدرت قطری
	heavens U	قدرت پروردگار
	detectability U	قدرت اشکارسازی
	source of power U	منبع قدرت
	increase of power U	افزایش قدرت
	prepotence U	قدرت کامل
	imperium U	قدرت مطلقه
	input power U	قدرت ورودی
	the finger of god U	قدرت خدا
	destructivity U	قدرت تخریب
	bearing capacity U	قدرت تحمل
	great power U	کشور با قدرت
	heaven U	قدرت پروردگار
	deglutition U	قدرت بلع
	acidity U	قدرت اسیدی
	high power microscope U	میکروسکوپ پر قدرت
	superpower U	ابر قدرت
	superpowers U	ابر قدرت
	super power U	ابر قدرت
	dielectric strength U	قدرت دی الکتریک
	high power engine U	موتورپر قدرت
	hiding power U	قدرت پوشش
	on U	در اوج قدرت
	power switch U	کلید قدرت
	high powerd money U	پول پر قدرت
	high power transistor U	ترانزیستور قدرت
	high power transformer U	ترانسفورماتور قدرت
	enterprises U	قدرت اقدام
	enterprise U	قدرت اقدام
	gripping power U	قدرت مهارکنندگی
	leverage U	قدرت نفوذ
	heavy current circuit breaker U	کلید قدرت
	driving power U	قدرت محرکه
	fluxing power U	قدرت سیلان
	posse U	قدرت قانونی
	engine power U	قدرت موتور
	engine performance U	قدرت موتور
	palgwe U	فوق قدرت
	emissive power U	قدرت صدور
	can U	قدرت داشتن
	canning U	قدرت داشتن
	cans U	قدرت داشتن
	low power transistor U	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
	pi accepting U	قدرت پی پذیری
	low power stage U	طبقه کم قدرت
	dynamism U	قدرت تحرک
	effective power U	قدرت موثر
	economic power U	قدرت اقتصادی
	economic potential U	قدرت اقتصادی
	posses U	قدرت قانونی
	discourses U	قدرت استقلال
	fire power U	قدرت تیراندازی