English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
basicity U قدرت بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
tensions U قدرت
strenght U قدرت
vim U قدرت
powers U قدرت
vis U قدرت
inauthoritative U بی قدرت
tension U قدرت
power U قدرت
vigour U قدرت
powered U قدرت
godown U قدرت
powering U قدرت
strong arm U قدرت
strong-arm U قدرت
energy U قدرت
energies U قدرت
vigor U قدرت
might U قدرت
strength U قدرت
nerve U قدرت
posse U قدرت
potency U قدرت
abilities U قدرت
ability U قدرت
will power <idiom> U قدرت
commanding U با قدرت
sovereignty U قدرت
power takeoff U قدرت
posses U قدرت
authority U قدرت
capability U قدرت
forcing U قدرت
forces U قدرت
zing U قدرت
strengths U قدرت
nerves U قدرت
force U قدرت
resolution U قدرت تشخیص
explosive energy U قدرت انفجار
fasces U قدرت مجازات
engine power U قدرت موتور
driving power U قدرت محرکه
dielectric strength U قدرت دی الکتریک
world power U قدرت دنیوی
leverage U قدرت نفوذ
on U در اوج قدرت
acidity U قدرت اسیدی
useful power U قدرت مفید
will-power U قدرت اراده
economic power U قدرت اقتصادی
diagonal power U قدرت قطری
heavens U قدرت پروردگار
heaven U قدرت پروردگار
engine performance U قدرت موتور
world power U قدرت جهانی
resolutions U قدرت تشخیص
enterprises U قدرت اقدام
will to power U قدرت خواهی
emissive power U قدرت صدور
enterprise U قدرت اقدام
voltage source U منبع قدرت
pi accepting U قدرت پی پذیری
effective power U قدرت موثر
fire power U قدرت اتش
explosive force U قدرت انفجار
economic potential U قدرت اقتصادی
power cable U کابل قدرت
posse U قدرت قانونی
power test U ازمون قدرت
power transmission U انتقال قدرت
prepotence U قدرت کامل
prepotency U قدرت کامل
palgwe U فوق قدرت
puissance U توان قدرت
sight U قدرت دید
sights U قدرت دید
monopoly power U قدرت انحصاری
rating plate U پلاک قدرت
receptivity U قدرت پذیرش
dynamism U قدرت تحرک
low power transistor U ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
reflecting power U قدرت انعکاس
refractive power U قدرت شکست
discourse U قدرت استقلال
discourses U قدرت استقلال
power consumption U مصرف قدرت
power dissipation U اتلاف قدرت
power distribution U پخش قدرت
power factor U ضریب قدرت
stock-cars U قدرت و دوام
stock-car U قدرت و دوام
stock car U قدرت و دوام
staying power U طاقت قدرت
power function U تابع قدرت
power loss U تلف قدرت
power loss U گمگشتگی قدرت
power outege U قطع قدرت
power source U منبع قدرت
power stroke U مرحله قدرت
power structure U ساخت قدرت
power supplay U منبع قدرت
resolving power U قدرت تفکیک
retentivity U قدرت نگهداری
low power stage U طبقه کم قدرت
strenght U قدرت شدت
super power U ابر قدرت
heavy current circuit breaker U کلید قدرت
heam yoei vooly U تئوری قدرت
the finger of god U قدرت خدا
gripping power U قدرت مهارکنندگی
great power U کشور با قدرت
purchasing power U قدرت خرید
generator output U قدرت مولد
superpower U ابر قدرت
superpowers U ابر قدرت
increase of power U افزایش قدرت
fluxing power U قدرت سیلان
power switch U کلید قدرت
hiding power U قدرت پوشش
saber rattling U قدرت نمایی
scattering power U قدرت پراکندگی
scepter U قدرت یا اقتدارسلطنتی
sea power U قدرت بحری
seapower U قدرت دریایی
ionic strength U قدرت یونی
input power U قدرت ورودی
imperium U قدرت مطلقه
horse power U قدرت اسب
high powerd money U پول پر قدرت
high power transistor U ترانزیستور قدرت
social power U قدرت اجتماعی
high power transformer U ترانسفورماتور قدرت
source of power U منبع قدرت
high power microscope U میکروسکوپ پر قدرت
high power engine U موتورپر قدرت
fire power U قدرت تیراندازی
power U قدرت نیرو
bond strength U قدرت پیوند
benumb U بی قدرت کردن
bearing capacity U قدرت تحمل
authority symbol U نماد قدرت
firepower U قدرت شلیک
hands U قدرت توپگیری
combat power U قدرت رزمی
cogency U قدرت عقیده
circuit breaking capacity U قدرت قطع
adhesive stress U قدرت چسبندگی
power failure U قطع قدرت
posses U قدرت قانونی
power failures U قطع قدرت
authority figure U مظهر قدرت
almightiness U قدرت کامل
authoritarianism U قدرت طلبی
accelerating power U قدرت شتاب
absorption power U قدرت جذب
absorbency U قدرت جذب
rods U میله قدرت
rod U میله قدرت
canning U قدرت داشتن
cans U قدرت داشتن
authoritarian U قدرت طلب
authoritarians U قدرت طلب
magnitude U شدت قدرت
full U تمام قدرت
omnipotence U قدرت مطلق
omnipotence U قدرت تام
fullest U تمام قدرت
solvency U قدرت حلالپوشی
conveying capacity U قدرت انتقال
creativity U قدرت خلاقه
cutting power U قدرت برش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com