English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
explosive energy U قدرت انفجار
explosive force U قدرت انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
yield U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
Other Matches
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
eruption U انفجار
explosions U انفجار
explosion U انفجار
blow-ups U انفجار
blow-up U انفجار
blow up U انفجار
blasts U انفجار
blast U انفجار
blasting U انفجار
plosion U انفجار
detonation U انفجار
detonations U انفجار
displosion U انفجار
blow out U انفجار
brisance U انفجار
bursts U انفجار
pop U انفجار
popped U انفجار
pops U انفجار
blastment U انفجار
burst U انفجار
detonable U قابل انفجار
detonatable U قابل انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
blasts U ضربه انفجار
blasts U صدای انفجار
detonation charge U خرج انفجار
sonic boom U انفجار صوتی
sonic booms U انفجار صوتی
destruct system U سیستم انفجار
combustiblity U قابلیت انفجار
time of disintegration U زمان انفجار
sympathetic detonation U انفجار القایی
swooper U انفجار دار
crater U قیف انفجار
craters U قیف انفجار
crackle U صدای انفجار پی در پی
crackled U صدای انفجار پی در پی
crackles U صدای انفجار پی در پی
crepitation U انفجار مکرر
countermining U انفجار ضد مین
big bang U انفجار بزرگ
dead center ignition U نقطه انفجار
blast U صدای انفجار
blast U ضربه انفجار
detonative U اماده انفجار
population explosion U انفجار جمعیت
detonation cord U سیم انفجار
blast effect U اثر انفجار
explosimeter U انفجار سنج
explosion hazard U خطر انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
atom samshing U انفجار اتمی
explosion proof U ازمایش- انفجار
explosive force U نیروی انفجار
explosiveness U قابلیت انفجار
implosion U انفجار از داخل
impact action U اثر انفجار
ignitor U وسیله انفجار
combustion chamber U اطاق انفجار
high order detonation U انفجار شدید
aerial burst U انفجار هوایی
explosive U قابل انفجار
fire time U زمان انفجار
blast wave U موج انفجار
blasting machine U دستگاه انفجار
POW U صدای انفجار
POWs U صدای انفجار
lead in U مداررابط انفجار
bursting set U محل انفجار
detonation U انفجار ناگهانی
burst wave U موج انفجار
detonation U انفجار ضربهای
detonations U انفجار ناگهانی
detonations U انفجار ضربهای
blow out U سوختن انفجار
information explosion U انفجار اطلاعات
inexplosive U غیرقابل انفجار
bust U انفجار ترکیدگی
busted U انفجار ترکیدگی
busting U انفجار ترکیدگی
busts U انفجار ترکیدگی
outburst U انفجار غضب
misfired U گیر در انفجار
misfire U گیر در انفجار
gusts U انفجار فوت
the force of the explosion U شدت انفجار
yield U بازده انفجار
yielded U بازده انفجار
yields U بازده انفجار
gust U انفجار فوت
outbursts U انفجار غضب
misfires U گیر در انفجار
explosive range U گستره انفجار پذیری
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
atomic time U زمان انفجار اتمی
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
armed mine U مین اماده انفجار
explosives U مواد قابل انفجار
afterwinds U باد بعد از انفجار
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
late time U زمان سکته انفجار
high order detonation U انفجار انی وکامل
low order U انفجار کند یا ناقص
flex x U خرج انفجار کتابی
poised mine U مین اماده انفجار
flex x U خرج انفجار ورقهای
impact U اثر ترکش انفجار
impacts U اثر ترکش انفجار
blast effect U اثر موج انفجار
service mine U مین قابل انفجار
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
burst U انفجار منفجر شدن
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
powder kegs U چیز قابل انفجار
breech chamber U محفظه خرج انفجار
contact fire U انفجار در اثر تماس
burst U منفجر کردن انفجار
bursts U منفجر کردن انفجار
bursts U انفجار منفجر شدن
crepitate U انفجار پی درپی کردن
powder keg U چیز قابل انفجار
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
discriminating circuit U مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
inauthoritative U بی قدرت
potency U قدرت
nerves U قدرت
nerve U قدرت
powered U قدرت
godown U قدرت
commanding U با قدرت
powers U قدرت
vis U قدرت
tensions U قدرت
strenght U قدرت
power takeoff U قدرت
tension U قدرت
capability U قدرت
posse U قدرت
vigor U قدرت
strong arm U قدرت
posses U قدرت
strong-arm U قدرت
powering U قدرت
strength U قدرت
zing U قدرت
power U قدرت
vigour U قدرت
strengths U قدرت
will power <idiom> U قدرت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com