Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handles
U
قبضه شمشیر
handle
U
قبضه شمشیر
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things.
U
کارها را قبضه کردن
gripe
U
گیره چسبیدن قبضه کردن
suppress
U
جابجا کردن
relocate
U
جابجا کردن
dislocating
U
جابجا کردن
displaced
U
جابجا کردن
displaces
U
جابجا کردن
relocated
U
جابجا کردن
relocating
U
جابجا کردن
displace
U
جابجا کردن
displacing
U
جابجا کردن
displacement
U
جابجا کردن
dislocates
U
جابجا کردن
heaved
U
جابجا کردن
relocates
U
جابجا کردن
translocate
U
جابجا کردن
unhorse
U
جابجا کردن
transposing
U
جابجا کردن
transposes
U
جابجا کردن
transpose
U
جابجا کردن
suppressing
U
جابجا کردن
suppresses
U
جابجا کردن
removal
U
جابجا کردن
heave
U
جابجا کردن
dislocate
U
جابجا کردن
shifts
U
انتقال جابجا کردن
soil transport
U
جابجا کردن خاک
shifted
U
انتقال جابجا کردن
shift
U
انتقال جابجا کردن
preempt
U
پیشدستی کردن قبضه کردن
removes
U
جابجا کردن به محل دیگر
remove
U
جابجا کردن به محل دیگر
restaging
U
جابجا کردن سوارکردن نفرات
removing
U
جابجا کردن به محل دیگر
to handle something with care
U
چیزی را با احتیاط جابجا کردن
winkles
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
movement
U
گردش جابجا کردن تحرک
winkle
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
luxate
U
از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
interchange
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanging
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanges
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
fence
U
شمشیر بازی کردن
fences
U
شمشیر بازی کردن
remove
U
بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removes
U
بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removing
U
بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
shunting station
U
ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
anagrammatize
U
جابجا کردن قلب کردن
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
staging base
U
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
hilts
U
قبضه
premption
U
قبضه
griped
U
قبضه
hilt
U
قبضه
artillery piece
U
قبضه توپخانه
pieces
U
قبضه سلاح
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
manubrium
U
قبضه تفنگ
readying
U
قبضه حاضر
gun captain
U
رئیس قبضه
piece
U
قبضه سلاح
section chief
U
رئیس قبضه
readies
U
قبضه حاضر
ready
U
قبضه حاضر
base piece
U
قبضه مبنا
section
U
قبضه توپ
readied
U
قبضه حاضر
sections
U
قبضه توپ
base mortar
U
قبضه مبنا
bitblt
U
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit
U
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
drilled
U
مشق پای قبضه
certified mail
U
پست سفارشی دو قبضه
pieces
U
قبضه توپ یا تفنگ
piece
U
قبضه توپ یا تفنگ
registered letter with receipt attached
U
نامه سفارشی دو قبضه
drills
U
مشق پای قبضه
cornering the market
U
قبضه نمودن بازار
drill
U
مشق پای قبضه
gun section
U
یک قبضه توپ با نفرات
haft
U
قبضه دسته گذاشتن
manubrium
U
عضو یا قسمت قبضه مانند
They have seized ( dominated) the country.
U
مملکت را قبضه کرده اند
stock
U
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stocked
U
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
His speech gripped the television viewers ( audience ).
U
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
service practice
U
مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
clip
U
دستگیره
door latch
U
دستگیره در
clips
U
دستگیره
clippings
U
دستگیره
clipped
U
دستگیره
doorknob
U
دستگیره در
lever
U
دستگیره
levers
U
دستگیره
doorknobs
U
دستگیره در
grab handle
U
دستگیره
pinning
U
دستگیره در
belay
U
دستگیره
grip
U
دستگیره
knop
U
دستگیره
gripped
U
دستگیره
gripping
U
دستگیره
grips
U
دستگیره
gripe
U
دستگیره
handles
U
دستگیره
handle
U
دستگیره
pin
U
دستگیره در
handhold
U
دستگیره
handgrip
U
دستگیره
handgrips
U
دستگیره
pinned
U
دستگیره در
knobs
U
دستگیره گویی
knob
U
دستگیره دسته
knurled handle
U
دستگیره اج دار
knobs
U
دستگیره دسته
hand rail
U
دستگیره نرده
knob
U
دستگیره گویی
door-knob
U
دستگیره گویی
handles
U
ضامن دستگیره
operating handle
U
دستگیره عامل
catch
U
اخذ دستگیره
operating handle
U
دستگیره کولاس
carrier handle
U
دستگیره حمل
pin
U
گیره دستگیره در
pinned
U
گیره دستگیره در
handle
U
ضامن دستگیره
safety lever
U
دستگیره ضامن
star handle
U
دستگیره گردان
pinning
U
گیره دستگیره در
lever handle
U
دستگیره اهرم
fire unit
U
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
winching
U
دستگیره چرخ جراثقال
dogs
U
دستگیره در چخماق تفنگ
handrail
U
نرده مخصوص دستگیره
handrails
U
نرده مخصوص دستگیره
dogging
U
دستگیره در چخماق تفنگ
salvo latch
U
چفت دستگیره کولاس
dog
U
دستگیره در چخماق تفنگ
mahlstick
U
زیر دستی دستگیره
maulstick
U
زیر دستی دستگیره
winch
U
دستگیره چرخ جراثقال
operating lever
U
دستگیره عامل کولاس
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
winch
U
باچرخ یا دستگیره کشدن
winched
U
دستگیره چرخ جراثقال
winched
U
باچرخ یا دستگیره کشدن
winches
U
دستگیره چرخ جراثقال
winches
U
باچرخ یا دستگیره کشدن
throttle twist grip
U
دستگیره موتور گازی
winching
U
باچرخ یا دستگیره کشدن
firing lever
U
چخماق دستگیره اتش
understrung
U
فاصله زه تا دستگیره کمان
adjustable catch
دستگیره قابل تنظیم
handle
U
سیم بین چکش و دستگیره
handles
U
سیم بین چکش و دستگیره
throttleman
U
متصدی دستگیره سرعت ناو
inside door handle
U
دستگیره داخل درب اتومبیل
notch
U
دستگیره
[دندانه]
[چفت]
[مهندسی]
out of place
U
جابجا شده
turnover
U
جابجا شدن
transposable
U
جابجا شدنی
supplants
U
جابجا شدن
disposition
U
جابجا شدن
lomomote
U
جابجا شدن
supplanting
U
جابجا شدن
supplanted
U
جابجا شدن
dislocate
U
جابجا شدن
metastatic
U
جابجا شده
metastatic
U
جابجا شونده
relocation
U
جابجا سازی
displaceable
U
جابجا شونده
supplant
U
جابجا شدن
dislocates
U
جابجا شدن
dislocating
U
جابجا شدن
migrated
U
جابجا شدن
migrates
U
جابجا شدن
migrating
U
جابجا شدن
migrate
U
جابجا شدن
He was kI'lled on the spot.
U
جابجا کشته شد
autochthonous
U
جابجا نشده
displacement
U
جابجا شدن
floating
U
جابجا شده
migratory
U
جابجا شونده
translocation
U
جابجا شدگی
revulsive
U
جابجا شونده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com