English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (679 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handles U قبضه شمشیر
handle U قبضه شمشیر
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things. U کارها را قبضه کردن
gripe U گیره چسبیدن قبضه کردن
suppress U جابجا کردن
relocate U جابجا کردن
dislocating U جابجا کردن
displaced U جابجا کردن
displaces U جابجا کردن
relocated U جابجا کردن
relocating U جابجا کردن
displace U جابجا کردن
displacing U جابجا کردن
displacement U جابجا کردن
dislocates U جابجا کردن
heaved U جابجا کردن
relocates U جابجا کردن
translocate U جابجا کردن
unhorse U جابجا کردن
transposing U جابجا کردن
transposes U جابجا کردن
transpose U جابجا کردن
suppressing U جابجا کردن
suppresses U جابجا کردن
removal U جابجا کردن
heave U جابجا کردن
dislocate U جابجا کردن
shifts U انتقال جابجا کردن
soil transport U جابجا کردن خاک
shifted U انتقال جابجا کردن
shift U انتقال جابجا کردن
preempt U پیشدستی کردن قبضه کردن
removes U جابجا کردن به محل دیگر
remove U جابجا کردن به محل دیگر
restaging U جابجا کردن سوارکردن نفرات
removing U جابجا کردن به محل دیگر
to handle something with care U چیزی را با احتیاط جابجا کردن
winkles U جابجا کردن حلزون خوراکی
movement U گردش جابجا کردن تحرک
winkle U جابجا کردن حلزون خوراکی
luxate U از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
interchange U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanging U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanges U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
fence U شمشیر بازی کردن
fences U شمشیر بازی کردن
remove U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removes U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removing U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
change of engagement U وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
anagrammatize U جابجا کردن قلب کردن
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
hilts U قبضه
premption U قبضه
griped U قبضه
hilt U قبضه
artillery piece U قبضه توپخانه
pieces U قبضه سلاح
Ten firearms . U ده قبضه اسلحه
manubrium U قبضه تفنگ
readying U قبضه حاضر
gun captain U رئیس قبضه
piece U قبضه سلاح
section chief U رئیس قبضه
readies U قبضه حاضر
ready U قبضه حاضر
base piece U قبضه مبنا
section U قبضه توپ
readied U قبضه حاضر
sections U قبضه توپ
base mortar U قبضه مبنا
bitblt U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
drilled U مشق پای قبضه
certified mail U پست سفارشی دو قبضه
pieces U قبضه توپ یا تفنگ
piece U قبضه توپ یا تفنگ
registered letter with receipt attached U نامه سفارشی دو قبضه
drills U مشق پای قبضه
cornering the market U قبضه نمودن بازار
drill U مشق پای قبضه
gun section U یک قبضه توپ با نفرات
haft U قبضه دسته گذاشتن
manubrium U عضو یا قسمت قبضه مانند
They have seized ( dominated) the country. U مملکت را قبضه کرده اند
stock U قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stocked U قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
His speech gripped the television viewers ( audience ). U سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
service practice U مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
clip U دستگیره
door latch U دستگیره در
clips U دستگیره
clippings U دستگیره
clipped U دستگیره
doorknob U دستگیره در
lever U دستگیره
levers U دستگیره
doorknobs U دستگیره در
grab handle U دستگیره
pinning U دستگیره در
belay U دستگیره
grip U دستگیره
knop U دستگیره
gripped U دستگیره
gripping U دستگیره
grips U دستگیره
gripe U دستگیره
handles U دستگیره
handle U دستگیره
pin U دستگیره در
handhold U دستگیره
handgrip U دستگیره
handgrips U دستگیره
pinned U دستگیره در
knobs U دستگیره گویی
knob U دستگیره دسته
knurled handle U دستگیره اج دار
knobs U دستگیره دسته
hand rail U دستگیره نرده
knob U دستگیره گویی
door-knob U دستگیره گویی
handles U ضامن دستگیره
operating handle U دستگیره عامل
catch U اخذ دستگیره
operating handle U دستگیره کولاس
carrier handle U دستگیره حمل
pin U گیره دستگیره در
pinned U گیره دستگیره در
handle U ضامن دستگیره
safety lever U دستگیره ضامن
star handle U دستگیره گردان
pinning U گیره دستگیره در
lever handle U دستگیره اهرم
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
winching U دستگیره چرخ جراثقال
dogs U دستگیره در چخماق تفنگ
handrail U نرده مخصوص دستگیره
handrails U نرده مخصوص دستگیره
dogging U دستگیره در چخماق تفنگ
salvo latch U چفت دستگیره کولاس
dog U دستگیره در چخماق تفنگ
mahlstick U زیر دستی دستگیره
maulstick U زیر دستی دستگیره
winch U دستگیره چرخ جراثقال
operating lever U دستگیره عامل کولاس
operating handle U دستگیره راه اندازی
winch U باچرخ یا دستگیره کشدن
winched U دستگیره چرخ جراثقال
winched U باچرخ یا دستگیره کشدن
winches U دستگیره چرخ جراثقال
winches U باچرخ یا دستگیره کشدن
throttle twist grip U دستگیره موتور گازی
winching U باچرخ یا دستگیره کشدن
firing lever U چخماق دستگیره اتش
understrung U فاصله زه تا دستگیره کمان
adjustable catch دستگیره قابل تنظیم
handle U سیم بین چکش و دستگیره
handles U سیم بین چکش و دستگیره
throttleman U متصدی دستگیره سرعت ناو
inside door handle U دستگیره داخل درب اتومبیل
notch U دستگیره [دندانه] [چفت] [مهندسی]
out of place U جابجا شده
turnover U جابجا شدن
transposable U جابجا شدنی
supplants U جابجا شدن
disposition U جابجا شدن
lomomote U جابجا شدن
supplanting U جابجا شدن
supplanted U جابجا شدن
dislocate U جابجا شدن
metastatic U جابجا شده
metastatic U جابجا شونده
relocation U جابجا سازی
displaceable U جابجا شونده
supplant U جابجا شدن
dislocates U جابجا شدن
dislocating U جابجا شدن
migrated U جابجا شدن
migrates U جابجا شدن
migrating U جابجا شدن
migrate U جابجا شدن
He was kI'lled on the spot. U جابجا کشته شد
autochthonous U جابجا نشده
displacement U جابجا شدن
floating U جابجا شده
migratory U جابجا شونده
translocation U جابجا شدگی
revulsive U جابجا شونده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com