English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
law of universal gravitation U قانون گرانش عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
law of gravitation U قانون گرانش
rule of thumb U قانون عمومی
penal code U قانون مجازات عمومی
penal codes U قانون مجازات عمومی
law of universal gravitation U قانون جاذبه عمومی
rogation U تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
rule of law U قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
law of gravity U گرانش
gravitation U گرانش
gravity U گرانش
gravitational attraction U گرانش
gravitational constant U ثابت گرانش
acceleration of gravity U شتاب گرانش
negative g U گرانش منفی
antigravity muscles U عضلات ضد گرانش
gravitational field U میدان گرانش
theoretical gravity U گرانش تئوری
general quarters U اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware U ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
graviton U واحد بنیادی فرضی گرانش
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
general orders U دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose U کارهای عمومی مصارف عمومی
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
pascal U فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
canon U قانون کلی قانون شرع
say's law U قانون سی . براساس این قانون
canons U قانون کلی قانون شرع
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
wheel satellite U ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
consolidated dining facility U تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
the long arm of the law U دست قانون [دست قدرتمند قانون]
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
ecumenic U عمومی
generals U عمومی
generic U عمومی
common user U عمومی
rife U عمومی
hackneyed U عمومی
overt U عمومی
oecumenical U عمومی
popular U عمومی
universal U عمومی
outlines U خط عمومی
outlining U خط عمومی
outline U خط عمومی
the public voice U عمومی
public U عمومی
widest U عمومی
wider U عمومی
wide U عمومی
outlined U خط عمومی
general porpose U عمومی
commonest U :عمومی
commoners U عمومی
commonest U عمومی
common U :عمومی
common U عمومی
general U عمومی
commoners U :عمومی
public relations U روابط عمومی
general practitioner U پزشک عمومی
plebiscite U اراء عمومی
plebiscites U اراء عمومی
public opinion U افکار عمومی
GHQ U ستاد عمومی
public library U کتابخانه عمومی
vogue U عمومی ورایج
public order U نظم عمومی
public ownership U مالکیت عمومی
public expenditures U مخارج عمومی
latrine U مستراح عمومی
public place U محل عمومی
public place U مکان عمومی
open house U جشن عمومی
public network U شبکه عمومی
suffrage universal U حق رای عمومی
public policy U سیاست عمومی
public property U مال عمومی
reason of state U مصالح عمومی
quasi public U نیمه عمومی
public servant U مستخدم عمومی
public services U خدمات عمومی
public warehouse U انبار عمومی
public utilities U تسهیلات عمومی
offices U شغل عمومی
public schools U مدارس عمومی
public sector U بخش عمومی
records depository U بایگانی عمومی
general strike U اعتصاب عمومی
respublica U رفاه عمومی
commonwealths U ثروت عمومی
commonwealth U ثروت عمومی
public nuisances U مزاحمت عمومی
public nuisance U مزاحمت عمومی
general election U انتخابات عمومی
overheads U هزینههای عمومی
state property U اموال عمومی
dispensaries U داروخانه عمومی
dispensary U داروخانه عمومی
social good U کالاهای عمومی
general elections U انتخابات عمومی
general strikes U اعتصاب عمومی
office U شغل عمومی
prosecture U وکیل عمومی
general damage U خسارت عمومی
general depot U انبار عمومی
general depot U امادگاه عمومی
general education U اموزش عمومی
general equilibrium U تعادل عمومی
general factor U عامل عمومی
general grant U کمک عمومی
general intelligence U هوش عمومی
general meeting U گردهمایی عمومی
general concepts U تدبیر عمومی
general cargo U بار عمومی
general assembly U مجمع عمومی
encyclic U عمومی دوری
folkway U طرزفکر عمومی
folkway U احساسات عمومی
fourth estate U مطبوعات عمومی
g/a U خسارت عمومی
general ability U توانایی عمومی
general act U سند عمومی
general allotment U اختصاصات عمومی
general amnesty U عفو عمومی
general meeting U جلسه عمومی
general meeting U مجمع عمومی
general staff U ستاد عمومی
general stock U سهام عمومی
general supplies U تدارکات عمومی
general supplies U اماد عمومی
general support U پشتیبانی عمومی
general tariff U تعرفه عمومی
general theory U نظریه عمومی
general welfare U رفاه عمومی
public welfare U رفاه عمومی
general reserve U احتیاط عمومی
general relativity U نسبیت عمومی
general register U ثبات عمومی
general message U پیام عمومی
general mobilization U بسیج عمومی
general outpatient clinic U درمانگاه عمومی
general outpost U پاسدار عمومی
general paralysis U فلج عمومی
general paresis U فلج عمومی
general plan U نقشه عمومی
general psychology U روانشناسی عمومی
general quarters U اسایشگاههای عمومی
in the sight of the public U در انظار عمومی
counsel for the crown U وکیل عمومی
public law U حقوق عمومی
public deposits U سپردههای عمومی
public decency U عفت عمومی
public debt U قرضه عمومی
public cost U هزینه عمومی
public borrowing U استقراض عمومی
public benefits U منافع عمومی
public amnsement U نمایشگاه عمومی
public affairs U روابط عمومی
public a U وکیل عمومی
public domain U خط مشی عمومی
public enterprises U موسسات عمومی
public facilities U تسهیلات عمومی
public interest U نفع عمومی
public interest U منافع عمومی
public institutions U موسسات عمومی
public information U اطلاعات عمومی
alameda U گردشگاه عمومی
public image U تصور عمومی
public goods U کالاهای عمومی
public finance U مالیه عمومی
potlatch U جشن عمومی
plaza U میدان عمومی
common language U زبان عمومی
common nuisance U اضرار عمومی
common parts U قطعات عمومی
common purse U وجوه عمومی
common user U خدمات عمومی
common user items U اقلام عمومی
comulative action U اثر عمومی
consolidated annuities U دیون عمومی
mintster of public works U وزیرکارهای عمومی
common labour U کارگر عمومی
common items U قطعات عمومی
common hardware U قطعات عمومی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com