English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
byelaw U قانون ویژه
bylaw U قانون ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
peronality of laws U حالت ویژه قانون
Other Matches
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
say's law U قانون سی . براساس این قانون
canon U قانون کلی قانون شرع
canons U قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law U دست قانون [دست قدرتمند قانون]
adhoc U ویژه
particulars U ویژه
peculiar U ویژه
prerogative U حق ویژه
particular U ویژه
priviege U حق ویژه
specific U ویژه
specialists U ویژه گر
experts U ویژه گر
expert U ویژه گر
idiocrasy U ویژه
prerogatives U حق ویژه
specifics U ویژه
specialist U ویژه گر
specific humidity U نم ویژه
expressed U ویژه
express U ویژه
special character U ویژه
extra special U ویژه
net U ویژه
nett U ویژه
special <adj.> U ویژه
expresses U ویژه
paticular U ویژه
special U ویژه
specially U ویژه
privilege U حق ویژه
nets U ویژه
expressing U ویژه
extra <adj.> U ویژه
specialization U ویژه گری
specialization U ویژه کاری
extraordinary meeting U نشست ویژه
special session U نشست ویژه
particular lien U حق حبس ویژه
habiliments U جامه ویژه
speciality U ویژه گری
favourite or vor U ویژه مخصوص
specialities U ویژه گری
booth U جای ویژه
quantum state U ویژه حالت
proper volume U ویژه حجم
proper function U ویژه تابع
special effects U جلوههای ویژه
prerogatives U دارای حق ویژه
preceptorial U ویژه اموزگاری
praetorian guard U گارد ویژه
stalling U لژ جایگاه ویژه
stall U لژ جایگاه ویژه
ecotype U بوم ویژه
eigenfunction U ویژه تابع
equity capital U ارزش ویژه
endemical U ویژه یک قوم
eigenvalue U ویژه مقدار
electrical resistivity U مقاومت ویژه
prerogatived U دارای حق ویژه
extra equipment U متعلقات ویژه
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
penologist U ویژه گر کیفرشناسی
prerogative U دارای حق ویژه
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
lineaments U نشان ویژه
lineament U نشان ویژه
(not one's) cup of tea <idiom> U علاقه ویژه
proper value U ویژه مقدار
specific cost U هزینه ویژه
specific donor U دهنده ویژه
specific drawdown U افت ویژه
specific heat U گرمای ویژه
specific heat U دمای ویژه
specific humidity U رطوبت ویژه
acoustician U ویژه گر اواشنود
idioms U تعبیر ویژه
idioms U زبان ویژه
idiom U تعبیر ویژه
idiom U زبان ویژه
species specific U نوع- ویژه
special verdict U تصمیم ویژه
characteristic root U ویژه مقدار
characteristic number U ویژه مقدار
characteristic function U ویژه تابع
special agreement U قرارداد ویژه
cariologist U ویژه گر قلب
special bastard U حرامزاده ویژه
special case U مورد ویژه
special character U دخشه ویژه
special deposits U سپردههای ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special duty U کار ویژه
body guard U هنگ ویژه
special party U گروه ویژه
special passport U پاسپورت ویژه
special symbol U نماد ویژه
specific gravity U گرانی ویژه
singular matrix U ماتریش ویژه
zoologist U ویژه گرجانورشناسی
versions U شرح ویژه
version U شرح ویژه
singular matrix U ماتریس ویژه
conizance U نشان ویژه
juveniles U ویژه نو جوانان
juvenile U ویژه نو جوانان
nutritionist U ویژه گر تغذیه
resistivity U مقاومت ویژه
relative density U گرانی ویژه
morbid U ویژه ناخوشی
standing order U اوامر ویژه
standing orders U اوامر ویژه
specific gravities U گرانی ویژه
self weight U ویژه وزن
rarely U بااستادی ویژه
characteristics U نشان ویژه
specific lattice U شبکه ویژه
booths U جای ویژه
specific resistance U مقاومت ویژه
specific rotation U چرخش ویژه
specific viscosity U گرانروی ویژه
specific volume U حجم ویژه
specific weight U سنگینی ویژه
specific weight U وزن ویژه
specific yield U ابدهی ویژه
speleologist U ویژه گر غارشناسی
regiospecific U جهت ویژه
monocular U ویژه یک چشم
indicium U نشانه ویژه
specialist U ویژه کار
specialists U ویژه کار
physiologist U ویژه گر فیزیولوژی
net profit U سود ویژه
specialize U ویژه گری
monographs U ویژه نگاشت
physiologists U ویژه گر فیزیولوژی
expert U ویژه کار
experts U ویژه کار
dead weight U ویژه وزن
dead weights U ویژه وزن
garb U پوشاک ویژه
monograph U ویژه نگاشت
nutritionists U ویژه گر تغذیه
specialty U ویژه گری
life guard U هنگ ویژه
gastronomist U ویژه گرخوراک
monkish U ویژه راهبان
lingo U زبان ویژه
kink U ویژه گی فرریز
labeled cargo U کالای ویژه
lachrymal U ویژه اشک
lacrimal U ویژه اشک
lingoes U زبان ویژه
specialises U ویژه گری
specialising U ویژه گری
neurologist U ویژه گر اعصاب
specializes U ویژه گری
characteristically U نشان ویژه
capital U ارزش ویژه
characteristic U نشان ویژه
trait U نشان ویژه
traits U نشان ویژه
specializing U ویژه گری
helio U ایینه ویژه مخابرات
speciality U اختصاص کیفیت ویژه
mourning paper U کاغذ ویژه عزاداری
syphilologist U طبیب ویژه گرسفلیس
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
stereospecific polymer U بسپار فضا ویژه
stereoregular polymer U بسپار فضا ویژه
the proper instinct of birds U غریزه ویژه پرندگان
reluctivity U مقاومت ویژه مغناطیسی
specialty U اختصاص کیفیت ویژه
ratio of specific heats U نسبت گرمایی ویژه
mycologist U ویژه گر قارچ شناسی
specialities U اختصاص کیفیت ویژه
humoursomeness U حالات ویژه گوناگون
custom made tests U ازمونهای کار- ویژه
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
unit elongation U ازدیاد طول ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com