English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
principle U قانون علمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canons U قانون کلی قانون شرع
canon U قانون کلی قانون شرع
say's law U قانون سی . براساس این قانون
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
scientific U علمی
academic U علمی
sciential U علمی
theoretic U علمی
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
theoretic and practical U علمی وعملی
disciplining U رشته علمی
scholarism U تحقیق علمی
disciplines U رشته علمی
theories U فرض علمی
scientific management U مدیریت علمی
boffin U پژوهشگر علمی
boffins U پژوهشگر علمی
theory U فرض علمی
prescientific U پیش علمی
scientific researches U تحقیقات علمی
discipline U رشته علمی
scientific researches U پژوهشهای علمی
scientific method U روش علمی
scientific researches U تتبعات علمی
scientific socialism U سوسیالیسم علمی
the province of science U رشته علمی
the triumphs of science U پیروزیهای علمی
scientific experiment U تجربه علمی
scientific applications U کابردهای علمی
scientail U ماهر علمی
practical lawyer U حقوقدان علمی
applied or mixed U ریاضیات علمی
scientifically U بطور علمی
memoire U مقاله علمی
research U تحقیقات علمی
horticulture U باغبانی علمی
science fiction U افسانه علمی
principle U اصل علمی
field trip U گردش علمی
researched U تحقیقات علمی
academic freedom آزادی علمی
object lessons U درس علمی
academian U عضوانجمن علمی
object lesson U درس علمی
researches U تحقیقات علمی
faculty U هیئت علمی
researching U تحقیقات علمی
faculties U هیئت علمی
techincal and scientifici U بنگاههای علمی و فنی
scientism U پیروی از روش علمی
tree surgery U تشریح علمی درخت
An immortal scientific work. U اثر علمی جاویدان
teach-ins U بحث علمی دانشجویی
teach-in U بحث علمی دانشجویی
myrmecologyt U مطالعه علمی مورچگان
scientifically U موافق اصول علمی
equivalent knowledge credit U تصدیق اعتبار علمی
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
school U مکتب علمی یافلسفی
schools U مکتب علمی یافلسفی
sciosophy U معرفت غیر علمی
ionics U مبحث علمی یونها
pomology U میوه کاری علمی
theory U فرضیه علمی تعلیم
criminology U مطالعه علمی جرم
theoretically U از لحاظ فرض علمی
science fiction U داستان تخیلی علمی
homosapiens U نام علمی انسان
scientific data processing U پردازش داده علمی
scientific data processing U داده پردازی علمی
theories U فرضیه علمی تعلیم
unscientific U خلاف موازین علمی
ethnography U مطالعه علمی نژادها
scientific notation U نشان گذاری علمی
terminologies U اصطلاحات علمی یافنی
terminology U اصطلاحات علمی یافنی
Scientific research. U تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
neurology U بحث علمی عصب شناسی
proving ground U محل تحقیقات علمی ازمایشگاه
hydrotherapy U استفاده علمی اب دردرمان بیماریها
terminological U وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
laity U غیر فنی وغیر علمی
chronometry U وقت سنجی بطریق علمی
interdisciplinary U مربوط به رشتههای مختلف علمی
He devoted a lifetime to scientific research. U یک عمر به پژوهشهای علمی پرداخت
floating point calculation U محاسبات اعداد نمایی یا علمی
objectives U علمی و بدون نظر خصوصی
objective U علمی و بدون نظر خصوصی
paranormal U ماورای پدیدههای علمی مکشوف
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
Scientic experiments show that … U تجربه های علمی نشان می دهد که
academic مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
pragmatically U بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
market research U تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
zymurgy U مبحث عمل تخمیر در شیمی علمی
organon U سبک علمی مجموعهای از عقایدعلمی ومدون
to keep one's feet on the ground <idiom> U علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
references U کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference U کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
appraising U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
Delphinium U [نام علمی گل اسپرک در تهیه رنگینه زرد]
appraise U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
thermostatics U اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
ethic U روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
mechanics U علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
histochemistry U علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
aerostatics U علمی که درمورد گازها درحالت سکون و تعادل بحث میکند
pseudoscience U مجموعه تئوریها وفرضیه هاوروشهایی که بغلط علمی قلمداد میگردند
king's english U اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
mixed ability کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
fortran U زبان برنامه نویسی که مقام اول را در استفادههای علمی دارد
fortran U یک زبان سطح بالابرای انجام محاسبات ریاضی علمی و مهندسی
research U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
geochemistry U علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
bachelor U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelors U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
geomorphology U علمی که درباره برجستگیهای سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث میکند
apl U زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
epiphytology U علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
pl/ U زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ
the long arm of the law U دست قانون [دست قدرتمند قانون]
ada U زبان برنامه نویسی سطح بالا که اغلب در ارتش و صنعت و موضوعات علمی به کار می رود
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
geopolitic U علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
ethnography U تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
jargonize U بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
pteridology U مطالعه علمی سرخس ها سرخس شناسی
statute U قانون
edicts U قانون
regulation U قانون
rule U قانون
legislation U قانون
nisi U قانون
hess's law U قانون هس
enacment U قانون
lex U قانون
statutes U قانون
canon U قانون
laws U قانون
edict U قانون
kanoon U قانون
code U قانون
law of constant heat sumation U قانون هس
legal U قانون
law U قانون
act U قانون
acted U قانون
regardless of the law U به قانون
canons U قانون
merkel's law U قانون مرکل
lambert law U قانون لامبرت
legist U قانون دان
mil rule U قانون میلیم
law abidingness U پیروی قانون
marioote law U قانون ماریوت
fechner's law U قانون فخنر
faraday's law U قانون فاراده
lawbreaker U قانون شکن
law merchant U قانون تجارت
laplace's law U قانون لاپلاس
law of complimentarity U قانون مکملیت
law of clouser U قانون بستار
labour code U قانون کار
five second rule U قانون 5 ثانیه
matrimonially U به قانون زناشوئی
labour act U قانون کار
law fallen into desuetude U قانون متروک
make law U وضع قانون
lextalionis U قانون قصاص
mercantile law U قانون تجارت
law of causation U قانون علیت
lenz's law U قانون لنتس
law of advantage U قانون امتیاز
lenz' law U قانون لنز
law of analogy U قانون تمثیل
law breaker U قانون شکن
juristic U قانون دان
labour law U قانون کار
introduce law U انشاء قانون
law of effect U قانون اثر
islamic law U قانون شرع
hauy law U قانون هوی
jachson's law U قانون جکسون
law of readiness U قانون امادگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com