English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commutative law U قانون جابجایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rightsizing U فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
task U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canon U قانون کلی قانون شرع
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
say's law U قانون سی . براساس این قانون
canons U قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
displeacement of water U جابجایی اب
head posisioning U جابجایی هد
commutation U جابجایی
handling U جابجایی
convection U جابجایی
dislocation U جابجایی
deplacement U جابجایی
displacement U جابجایی
displacement ton U تن جابجایی
relocation U جابجایی
shear displacements U جابجایی برشی
angular displacement U جابجایی زاویهای
dynamic relocation U جابجایی پویا
associative shift U جابجایی تداعی
bimolecular displacement U جابجایی دو مولکولی
block move U جابجایی بلوک
stokes shift U جابجایی استوک
allesthesia U جابجایی بساوشی
shift reagent U واکنشگر جابجایی
static relocation U جابجایی ایستا
relocation factor U ضریب جابجایی
program relocation U جابجایی برنامه
relocation register U ثبات جابجایی
materials handling U جابجایی مواد
alkyl shift U جابجایی الکیلی
allach U جابجایی بساوشی
commutation relation U رابطه جابجایی
commutative U جابجایی پذیر
shifted U جابجایی مرکزقوس
shifted U جابجایی شعاعی
doppler shift U جابجایی دوپلر
doppler frequency U جابجایی دوپلر
displacement current U جریان جابجایی
dislocation defect U نقص جابجایی
shift U جابجایی مرکزقوس
handling of goods U جابجایی امتعه
eluviation U جابجایی خاک
handling of goods U جابجایی کالا
field displacement U جابجایی میدان
shift U جابجایی شعاعی
cost of removal U هزینه جابجایی
commutativity U جابجایی پذیری
image shift U جابجایی تصویر
hydride shift U جابجایی هیدریدی
chemical shift U جابجایی شیمیایی
shifts U جابجایی مرکزقوس
shifts U جابجایی شعاعی
commutation rules U قواعد جابجایی
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
commutative rule U خاصیت جابجایی [ریاضی]
matrix U جابجایی سط ر و ستون در آرایه
drunkennes U خطای جابجایی یا لغزش
matrixes U جابجایی سط ر و ستون در آرایه
commutative law U خاصیت جابجایی [ریاضی]
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
translation U جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
commutative property U خاصیت جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
commutative group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
free movement of capital U ازادی جابجایی سرمایه
stock handling cost U هزینه جابجایی موجودی
allochiria U جابجایی بساوشی متقارن
advection U جابجایی افقی هوا
cargo handling at port U جابجایی کالا در بندر
image displacement U تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
rotation U جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
modular constraint U محدودیت در جابجایی تصاویر
output per unit of displacement U توان در واحد جابجایی
allocheiria U جابجایی بساوشی متقارن
sand cone method U طریقه جابجایی ماسه
red shift U جابجایی به سوی قرمز
handling charges U هزینههای جابجایی کالا
itineration U ازیک جابجایی دیگر
blue shift U جابجایی به سوی ابی
hubble effect U جابجایی به سوی قرمز
chemical shift equivalent protons U پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
chemical shift non equivalent protons U پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
shifts U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
Abelian group [math.] U گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
globally U تابع جابجایی که یک قطعه متن
global U تابع جابجایی که یک قطعه متن
removable U آنچه قابل جابجایی است
commutative group [math.] U گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
shift U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
cartridge U دیسک سخت قابل جابجایی
cartridges U دیسک سخت قابل جابجایی
shifted U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
right U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shift U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifts U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righted U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righting U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
centure of pressure travel U جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
data leakage U جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
directory U SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directories U SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shift U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
shifts U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
worked U انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
work U انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shifted U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
distributes U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distribute U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shift U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
shifts U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
shifted U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distributing U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
relocation U جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
relocation U جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
the long arm of the law U دست قانون [دست قدرتمند قانون]
store U ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
storing U ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking U چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
explicit address U آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
ranges U جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged U جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range U جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
text U سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts U سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
eds U درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
part U قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
inversion U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
shell sort U الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rotation U جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
permanent U تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
thrashing U 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
edicts U قانون
code U قانون
acted U قانون
law U قانون
regardless of the law U به قانون
hess's law U قانون هس
legislation U قانون
kanoon U قانون
edict U قانون
statutes U قانون
statute U قانون
regulation U قانون
canons U قانون
nisi U قانون
law of constant heat sumation U قانون هس
laws U قانون
legal U قانون
canon U قانون
enacment U قانون
lex U قانون
act U قانون
rule U قانون
law of gravitation U قانون گرانش
law of analogy U قانون تمثیل
law of causation U قانون علیت
law of advantage U قانون امتیاز
law of clouser U قانون بستار
labour law U قانون کار
law of complimentarity U قانون مکملیت
labour code U قانون کار
labour act U قانون کار
juristic U قانون دان
law of contiguity U قانون مجاورت
laplace's law U قانون لاپلاس
law of primacy U قانون تقدم
law of progression U قانون پیشروی
law fallen into desuetude U قانون متروک
law of effect U قانون اثر
law of induced current U قانون لنتس
law breaker U قانون شکن
law of election U قانون انتخابات
law abidingness U پیروی قانون
law of demand U قانون تقاضا
law of nations U قانون ملل
law of contract U قانون قرارداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com