English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
an inflexible law U قانون تغییر ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
invariant U تغییر ناپذیر
inalterable U تغییر ناپذیر
immutable U تغییر ناپذیر
unchangeable U تغییر ناپذیر
unalterable U تغییر ناپذیر
ireversible U تغییر ناپذیر
invariable U تغییر ناپذیر
irreversibly U بطور تغییر ناپذیر
immutably U بطور تغییر ناپذیر
unchangeably <adv.> U به طور تغییر ناپذیر
unalterably <adv.> U به طور تغییر ناپذیر
immutably <adv.> U به طور تغییر ناپذیر
thermosetting plastics U پلیمرهای ساختگی که در اثرگرما بصورت شیمیایی وبازگشت ناپذیر تغییر میکند
bill of rights U منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canon U قانون کلی قانون شرع
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
canons U قانون کلی قانون شرع
say's law U قانون سی . براساس این قانون
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over U تغییر روش تغییر رویه
change U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
changed U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
watertight U اب ناپذیر
waterproof U نم ناپذیر
waterproofed U نم ناپذیر
waterproofs U نم ناپذیر
inappeasable U ناپذیر
imperviable U نم ناپذیر
unchallenged U بحث ناپذیر
the long arm of the law U دست قانون [دست قدرتمند قانون]
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
insufferable U تحمل ناپذیر
integral U جدایی ناپذیر
incurable U بهبودی ناپذیر
incurable U علاج ناپذیر
insupportable U تحمل ناپذیر
indiminishable U کاهش ناپذیر
indisciplinable U انظباط ناپذیر
intolerable U تحمل ناپذیر
adamant U تزلزل ناپذیر
inconsolably U دلداری ناپذیر
sateless U سیری ناپذیر
inconsolable U دلداری ناپذیر
adamantly U تزلزل ناپذیر
incurable U درمان ناپذیر
unceasing U ایست ناپذیر
voracious U سیری ناپذیر
remediless U درمان ناپذیر
unavoidable U چاره ناپذیر
unavoidable U اجتناب ناپذیر
disconsolate U تسلی ناپذیر
raintight U باران ناپذیر
unchallenged U انکار ناپذیر
irrevocably U بطورفسخ ناپذیر
irreconcilable U اشتی ناپذیر
incomparable U مقایسه ناپذیر
unceasing U پایان ناپذیر
unexceptionable U استثناء ناپذیر
indispansably U بطورچاره ناپذیر
uncontrollable U کنترل ناپذیر
uncompromising U مصالحه ناپذیر
uncontrollably U کنترل ناپذیر
imperturbable U تزلزل ناپذیر
uncompromisingly U مصالحه ناپذیر
irreconcilable U وفق ناپذیر
joiner door U دربهای اب ناپذیر
intangibly U بطورلمس ناپذیر
insusceptible U تایید ناپذیر
irriversible U برگشت ناپذیر
ineluctable U چاره ناپذیر
insol U انحلال ناپذیر
impassive U تالم ناپذیر
inscrvtable U تفحص ناپذیر
inirritable U تحریک ناپذیر
infrangible U تجزیه ناپذیر
inextinguishably U بطورتسکین ناپذیر
inexplorable U کاوش ناپذیر
inexhaustibly U بطورپایان ناپذیر
inaccessible U ارتباط ناپذیر
inaccessible U دسترسی ناپذیر
intangible U لمس ناپذیر
irresolvable U تجزیه ناپذیر
irresistable U مقاومت ناپذیر
unerring U خطا ناپذیر
immortal U فنا ناپذیر
irremissible U اغماض ناپذیر
unaccountable U توضیح ناپذیر
unaccountably U توضیح ناپذیر
inscrutable U نفوذ ناپذیر
interminable U پایان ناپذیر
irrecoverably U بطوراصلاح ناپذیر
irrecoverable U جبران ناپذیر
irrecocilably U بطوروفق ناپذیر
irremediable U چاره ناپذیر
inexcitable U هیجان ناپذیر
ineludible U گریز ناپذیر
irreversible U برگشت ناپذیر
non descript U وصف ناپذیر
non descript U تشریح ناپذیر
overpowering U مقاومت ناپذیر
inflexible U انحناء ناپذیر
impregnable U رسوخ ناپذیر
nonsuperimposable U انطباق ناپذیر
immobile U جنبش ناپذیر
unbearably U تحمل ناپذیر
undeniable U انکار ناپذیر
undeniably U انکار ناپذیر
irreversible U واگشت ناپذیر
irreversible U بازگشت ناپذیر
indubious U تردید ناپذیر
indisributable U بخش ناپذیر
unbearable U تحمل ناپذیر
inevitable U اجتناب ناپذیر
passives U اثر ناپذیر
passive U اثر ناپذیر
unanswerable U جواب ناپذیر
nanoaddressable U نشانی ناپذیر
unanswerable U تکذیب ناپذیر
impermeable U نشت ناپذیر
impermeable U تراوش ناپذیر
impermeable U رطوبت ناپذیر
inconceivable U تصور ناپذیر
indefectible U خلل ناپذیر
immiscible U امتزاج ناپذیر
drainless U خستگی ناپذیر
deathless U فنا ناپذیر
beyond bearing U تحمل ناپذیر
air proof U هوا ناپذیر
achromic U رنگ ناپذیر
achromatic U رنگ ناپذیر
indefatigable U خستگی ناپذیر
irredeemable U پایان ناپذیر
indestructible U فنا ناپذیر
ego alien U خود ناپذیر
inestimable U تخمین ناپذیر
engrained U چاره ناپذیر
immiscible U امیزش ناپذیر
infallible U لغزش ناپذیر
indescribable U وصف ناپذیر
rigid U انعطاف ناپذیر
irrefutable U انکار ناپذیر
irrefutable U تکذیب ناپذیر
unwearying U خستگی ناپذیر
fatigueless U خستگی ناپذیر
exhautless U خستگی ناپذیر
incorrigible U اصلاح ناپذیر
invincible U شکست ناپذیر
irreparable U جبران ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.> U تحمل ناپذیر
nondescript U وصف ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unfeasible <adj.> U انجام ناپذیر
inexecutable <adj.> U انجام ناپذیر
impracticable <adj.> U انجام ناپذیر
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
unassailable U یورش ناپذیر
unbeatable U باخت ناپذیر
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
atomic U تجزیه ناپذیر
immitigable U تخفیف ناپذیر
uncomputable U محاسبه ناپذیر
incommensurable U مقایسه ناپذیر
indefeasible U بطلان ناپذیر
incommensurable U سنجش ناپذیر
inconvertible U مبادله ناپذیر
incodensable U انقباض ناپذیر
water proof U رطوبت ناپذیر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com