English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commercial code U قانون تجارت
commercial law U قانون تجارت
law merchant U قانون تجارت
mercantile law U قانون تجارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lawmerchant U حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
custom of a trade U عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
say's law U قانون سی . براساس این قانون
canon U قانون کلی قانون شرع
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
canons U قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
furriery U تجارت خز
businesses U تجارت
traffic U تجارت
trafficked U تجارت
traffics U تجارت
graphics, business U تجارت
business U تجارت
trafficking U تجارت
mystery U تجارت
mysteries U تجارت
trade U تجارت
traded U تجارت
commerce U تجارت
business law U حقوق تجارت
bilateral trade U تجارت دوجانبه
chamber of trade U اتاق تجارت
counter trade U تجارت متقابل
refinancing U از نو تجارت کردن
cabotage U تجارت ساحلی
chamber of commerce U اتاق تجارت
law merchant U حقوق تجارت
refinance U از نو تجارت کردن
chamber of commerce U اطاق تجارت
refinanced U از نو تجارت کردن
refinances U از نو تجارت کردن
carring trade U تجارت داخله
commercial U مربوط به تجارت
flax trade U تجارت کتان
freedom of trade U ازادی تجارت
freedom of enterprise U ازادی تجارت
free trader U تجارت ازاد
fair trade U تجارت منصفانه
free in trade U تجارت ازاد
enterprise U تعهد تجارت
fair trade U تجارت عادلانه
enterprises U تعهد تجارت
foreign trade U تجارت خارجی
fair trade U تجارت مشروع
home trade U تجارت داخلی
commercialism U تجارت گرائی
commercial law U حقوق تجارت
joint adventure U تجارت مشترک
internal trade U تجارت داخلی
internal commerce U تجارت داخلی
floating trade U تجارت دریایی
maritime trade U تجارت دریایی
trafficked U تجارت غیرقانونی
trade barrier U مانع تجارت
businesses U موضوع تجارت
trafficking U تجارت غیرقانونی
traditional trade U تجارت سنتی
traffics U تجارت غیرقانونی
business U موضوع تجارت
law of the staple U حقوق تجارت
trade deficit U کسری تجارت
free trade U تجارت ازاد
unfavorable trade U تجارت نامطلوب
merchandies U تجارت کردن
traffic U تجارت غیرقانونی
merchandise U تجارت کردن
regional trade U تجارت منطقهای
open trade U تجارت ازاد
laissez-faire U ازادی تجارت
restraint of trade U محدودیت تجارت
unfavorable trade U تجارت نامساعد
multilateral trade U تجارت چند جانبه
balance of foreign trade U تراز تجارت خارجی
adventure تجارت مخاطره آمیز
adventures U تجارت مخاطره امیز
international trade U تجارت بین الملل
international trade U تجارت بین المللی
invisible items of trade U اقلام نامرئی تجارت
invisible trade U تجارت غیرقابل رویت
trade magazine U مجله تخصصی تجارت
automobile trade U صنعت یا تجارت اتومبیل
transport business U تجارت حمل و نقل
free enterprise system U نظام تجارت ازاد
contraband U تجارت قاچاق یاممنوع
traffic U تجارت هدایت شده
commerce U معاشرت تجارت کردن
free trade area U منطقه تجارت ازاد
free trade area U حوزه تجارت ازاد
trade U تجارت داد وستد
traded U تجارت داد و ستد
trafficking U تجارت هدایت شده
traded U تجارت داد وستد
gains from trade U منافع حاصل از تجارت
trafficked U تجارت هدایت شده
traffics U تجارت هدایت شده
trade U تجارت داد و ستد
mentoring U مرشدی [تجارت و بازرگانی]
carrying business U تجارت حمل و نقل
carrying trade U تجارت حمل و نقل
shipping trade U تجارت حمل و نقل
transport industry U تجارت حمل و نقل
transport trade U تجارت حمل و نقل
visibles U اقلام مرئی تجارت
carrying-trade U تجارت حمل و نقل
downtown U مرکز تجارت شهر
free enterprise U تجارت ومعامله ازاد
It is both pilgrimage and commerce. <proverb> U هم زیارت است هم تجارت .
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
microeconomics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
restrictive trade practices U روشهای محدود کردن تجارت
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
barter away U تجارت یا معامله پایاپای کردن
take a bath <idiom> U ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
Free pree (trade,port). U مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
shopping mall [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
copartner U سهیم وشریک در تجارت وغیره
aids to trade U خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
retail centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mentoring U مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
interstate commerce commission U کمیسیون تجارت بین ایالات
shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
micro-economics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
multilateral trade U تجارت باچند کشور در ان واحد
strip mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
the long arm of the law U دست قانون [دست قدرتمند قانون]
(not) have anything to do with someone <idiom> U نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
white slave U استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
trade follows the flag U تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
wool stapler U کسیکه تجارت پشم خام میکند
businesses U که باعث میشود یک تجارت کار باشد
vent for surplus theory of trade U نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
business U که باعث میشود یک تجارت کار باشد
dumping U سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
mail order house U تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
Trade ( business ) is slack this week . U این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technologies U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
stock control program U نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
silicon valley U محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
hess's law U قانون هس
regardless of the law U به قانون
nisi U قانون
kanoon U قانون
enacment U قانون
lex U قانون
law of constant heat sumation U قانون هس
code U قانون
legislation U قانون
acted U قانون
act U قانون
canons U قانون
statutes U قانون
canon U قانون
regulation U قانون
statute U قانون
law U قانون
edicts U قانون
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com