English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
field template U قالب فیلد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
KSAM U ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
basic type single tier formwork U قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
importing U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize U قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
fielded U فیلد
field U فیلد
fields U فیلد
blow up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
repeating field U فیلد مکرر
chain field U فیلد اتصال
data field U فیلد داده ها
card field U فیلد کارت
field template U الگوی فیلد
control field U فیلد کنترل
calculated field U فیلد محاسبه
field name U نام فیلد
field definition U تعریف فیلد
derived field U فیلد مشتق
field privilege U امتیاز فیلد
sort field U فیلد مرتب سازی
explicit reference U خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
field U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fielded U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fields U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
length U تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
lengths U تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
markers U کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
fielding U ترتیب محل دهی فیلد در یک رکورد و فایل
marker U کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
constants U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
addressing U دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
field U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fields U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
fielded U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
delimited U فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
member U 1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
delimited U فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimits U فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimit U فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimit U فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimiting U فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimiting U فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
members U 1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
delimits U فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
immediate U دستیابی سریع به داده چرا که در فیلد آدرس دستور قرار دارد
minor sort key U یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
four address instruction U دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
relational database management system U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
major sort key U یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
aggregates U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
flag U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
ingot U قالب
cluster bombs U قالب
split line U خط قالب
matrix or matrices U قالب
kata U قالب
matters U قالب
mattering U قالب
cluster bomb U قالب
clusters U قالب
close fitting U قالب تن
close-fitting U قالب تن
cake U قالب
moulder U قالب گر
standards U قالب
standard U قالب
sizes U قالب
laster U قالب گر
cluster U قالب
matter U قالب
centering U قالب
spectrum U قالب
block U سد قالب
blocked U سد قالب
blocks U سد قالب
moulding U قالب
die U قالب
laster U قالب کن
carcases U قالب
carcasses U قالب
mandrel or dril U قالب
mold U قالب
size U قالب
models U قالب
carcass U قالب
forme U قالب
An ice – cube . U یک قالب یخ
foot pocket قالب پا
burner frame U قالب
fitted U قالب
matrix U قالب
matrixes U قالب
mould U قالب
moulded U قالب
moulds U قالب
molds U قالب
molded U قالب
shapes U قالب
green sand mold U قالب تر
model U قالب
shape U قالب
modeled U قالب
modelled U قالب
template U قالب
swage U قالب
templates U قالب
cell format U قالب سل
mattered U قالب
unformatted U بی قالب
instruction foramt U قالب دستورالعمل
format U قالب هیئت
molder U قالب گیر
electrotype U قالب برقی
moulding U قالب سیم
mandril U سنبه قالب
document format U قالب مدرک
data format U قالب داده ها
modeller U قالب سازی
snap U قالب زنی
mold cavity U حفره قالب
formats U قالب هیئت
blocs U قالب کردن
molding pressure U فشار قالب
mold U قالب گرفتن
molding operation U قالب کاری
file format U قالب فایل
bloc U قالب کردن
hob U سنبه قالب
hobs U سنبه قالب
ingots stripper U قالب کش شمش
formwork U قالب بندی
cavetto U قالب مجوف
last n U قالب کردن
last n U قالب کفشدوزی
cased U قالب گیری
card format U قالب کارت
brush style U قالب قلم
address format U قالب نشانی
box caisson U صندوق قالب پی
fuse block U قالب فیوز
initialization U قالب بندی
green sand molding U قالب ریزی تر
bentonite slurries U دو قالب بتونیت
pig mold U قالب شمش
ingot mould U قالب شمش
laster U گاز قالب کش
formatting U قالب بندی
curved mould U قالب قوسی
mandrel U قالب مرغک
core box U قالب ماهیچه
modelling U قالب سازی
sinker U قالب ریز
sinkers U قالب ریز
stamping U قالب گیری
form work U قالب بندی
format effector U تاثیرکننده قالب
moulding U قالب گیری
form U قالب کردن
form U شکل قالب
formed U قالب کردن
formed U شکل قالب
formatted U قالب دار
forms U قالب کردن
forms U شکل قالب
hat block U قالب کلاه
rough hew U قالب کردن
acrobats U قالب فایل
acrobat U قالب فایل
shoe tree U قالب کفش
shuttering U قالب بتن
modelled U قالب طرح
slip form U قالب لغزنده
stretch press die U قالب انبساطی
record format U قالب رکورد
record format U قالب مدرک
case U قالب قاب
range format U قالب دامنه
blocks U قالب ریختن
blocks U قالب کردن
blocked U قالب ریختن
blocked U قالب کردن
block U قالب ریختن
block U قالب کردن
stunt box U قالب بند
models U قالب طرح
mould U قالب گرفتن
mould U قالب گیری
molds U قالب گرفتن
molds U قالب گیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com