Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
truffle
U
قارچ خوراکی دنبلان
truffles
U
قارچ خوراکی دنبلان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
truffles
U
قارچ دنبلان
truffle
U
قارچ دنبلان
tuber
U
قارچ دنبلان
tubers
U
قارچ دنبلان
morelle
U
قارچ مورکلای خوراکی
champignon
U
نوعی قارچ خوراکی
meadow mushroom
U
قارچ خوراکی معمولی
morel
U
قارچ مورکلای خوراکی
cantarellus
U
نوعی قارچ کوهی خوراکی
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
earth nut
U
دنبلان
earth ball
U
دنبلان
truffle
U
دنبلان وار
lamb's fry
U
دنبلان بره
truffles
U
دنبلان وار
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
mushroomed
U
قارچ
mushrooming
U
قارچ
fungicid
U
قارچ کش
fuzz ball
U
قارچ
mushrooms
U
قارچ
mushroom
U
قارچ
fungicides
U
قارچ کش
fungus
U
قارچ
fungi
U
قارچ
fungicide
U
قارچ کس
fungicide
U
قارچ کش
fungicides
U
قارچ کس
comestible
U
خوراکی
edible
U
خوراکی
cates
U
خوراکی
eating
U
خوراکی
viands
U
خوراکی
meal
U
خوراکی
meals
U
خوراکی
chows
U
خوراکی
chow
U
خوراکی
clouding
U
قارچ اتمی
mucor
U
قارچ کپک
mycetophagous
U
قارچ خوار
mycetozoan
U
قارچ لجنی
fairy ring
U
حلقه قارچ
fairy ring
U
قارچ حلقوی
fungicidal
U
کشنده قارچ
fungiform
U
قارچ مانند
fungivorous
U
قارچ خور
deadly poisonous mushroom: destroying angel
قارچ سمی
fungus
U
قارچ سماروغ
mycology
U
قارچ شناسی
toadstools
U
قارچ سمی
mycophagy
U
قارچ خواری
toadstool
U
قارچ سمی
cloud
U
قارچ اتمی
fungoid
U
قارچ مانند
spore
U
تخم قارچ
clouds
U
قارچ اتمی
trophic level
U
تراز خوراکی
green vegetable
U
سبزی خوراکی
green meat
U
گیاه خوراکی
strawberries
U
چلیک خوراکی
strawberry
U
چلیک خوراکی
mussles
U
صدف خوراکی
articles of food
U
موادغذایی یا خوراکی
oyster
U
صدف خوراکی
oysters
U
صدف خوراکی
penicillium
U
قارچ کپکی سبز
mold
U
قارچ انگلی گیاهان
mushrooms on toast
U
نان تست با قارچ
mushroom anchor
U
لنگر قارچ مانند
mycelium
U
رشته رشدکننده قارچ
mycetozoan
U
وابسته به قارچ لجنی
mycologist
U
ویژه گر قارچ شناسی
chanterelle
U
قارچ زرد خوردنی
marasmus
U
قارچ کوچک سفیدهاگ
fungiform
U
بشکل قارچ وسماروغ
ketchup or catchup
U
سوس قارچ یا سماروغ
potherb
U
سبزیهای معطر خوراکی
periwig
U
نوعی صدف خوراکی
turbot
U
ماهی پهن خوراکی
larder
U
گنجه خوراک خوراکی
cero
U
نوعی ماهی خوراکی
pinon
U
تخم خوراکی کاج
salmonberry
U
تمشک سرخ خوراکی
sego
U
پیاز خوراکی زنبق
pinyon
U
تخم خوراکی کاج
larders
U
گنجه خوراک خوراکی
roughage
U
مواد خوراکی زبر
verticillium
U
قارچ ناقص افت گیاهی
lower fungus
U
قارچ بدون کلاهک هاگ
base surge
U
ابر پایه قارچ اتمی
fungicide
U
ماده دافع یا نابودکننده قارچ
cloud top height
U
ارتفاع صعود قارچ اتمی
fungicides
U
ماده دافع یا نابودکننده قارچ
winkles
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
winkle
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
root crop
U
محصولات دارای ریشههای خوراکی
spat
U
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
greenling
U
نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
root crops
U
محصولات دارای ریشههای خوراکی
sockeye
U
ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
short order
U
خوراکی که زود مهیا میشود
shell bean
U
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
gemma
U
نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
porgy
U
ماهی خوراکی دندان دار
porgee
U
ماهی خوراکی دندان دار
hymeneal
U
وابسته به سطح هاگدارومیوه اور قارچ
mildew
U
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
giblet
U
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
To decay . To go bad .
U
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
terrapin
U
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
terrapins
U
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
whiting
U
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
burnt offerings
U
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offering
U
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
geoduck
U
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
snapping turtle
U
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
schizomycete
U
ارگانیسمهای ریز فاقدکلروفیل که جزء قارچ محسوبند
mycelium
U
توده بهم بافته مولد قارچ وباکتری
white crappie
U
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
hasty pudding
U
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
shad
U
شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
teleutospore
U
هاگ کامل وبالغ قارچ در اخر دوره باروری
hymeneal
U
سطح هاگدار ومیوه اور قارچ سرود عروسی
green turtle
U
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
littleneck clam
U
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
timbale
U
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
teliospore
U
جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
pitting corrosion
U
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
clams
U
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clam
U
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
pomfret
U
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
To go bad . To rot . To spoilt .
U
خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
dry rot
U
پوسیدگی
[خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com