Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fairy ring
U
قارچ حلقوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
mushroomed
U
قارچ
fungicid
U
قارچ کش
fuzz ball
U
قارچ
mushrooming
U
قارچ
mushrooms
U
قارچ
mushroom
U
قارچ
fungicides
U
قارچ کس
fungus
U
قارچ
fungicide
U
قارچ کش
fungi
U
قارچ
fungicide
U
قارچ کس
fungicides
U
قارچ کش
toadstool
U
قارچ سمی
mycology
U
قارچ شناسی
mycetozoan
U
قارچ لجنی
tuber
U
قارچ دنبلان
tubers
U
قارچ دنبلان
fungivorous
U
قارچ خور
mucor
U
قارچ کپک
mycophagy
U
قارچ خواری
toadstools
U
قارچ سمی
mycetophagous
U
قارچ خوار
fairy ring
U
حلقه قارچ
fungoid
U
قارچ مانند
fungus
U
قارچ سماروغ
fungiform
U
قارچ مانند
truffle
U
قارچ دنبلان
fungicidal
U
کشنده قارچ
deadly poisonous mushroom: destroying angel
قارچ سمی
cloud
U
قارچ اتمی
spore
U
تخم قارچ
truffles
U
قارچ دنبلان
clouds
U
قارچ اتمی
clouding
U
قارچ اتمی
annular
U
حلقوی
convolute
U
حلقوی
loop code
U
کد حلقوی
annulate
U
حلقوی
cricoid
U
حلقوی
annulated
U
حلقوی
orbiculate
U
حلقوی
sigmoid
U
حلقوی
ring cartilage
U
حلقوی
terete
U
حلقوی
vortical
U
حلقوی
vortiginous
U
حلقوی
ketchup or catchup
U
سوس قارچ یا سماروغ
marasmus
U
قارچ کوچک سفیدهاگ
champignon
U
نوعی قارچ خوراکی
chanterelle
U
قارچ زرد خوردنی
fungiform
U
بشکل قارچ وسماروغ
truffles
U
قارچ خوراکی دنبلان
truffle
U
قارچ خوراکی دنبلان
mushrooms on toast
U
نان تست با قارچ
meadow mushroom
U
قارچ خوراکی معمولی
mold
U
قارچ انگلی گیاهان
penicillium
U
قارچ کپکی سبز
mycologist
U
ویژه گر قارچ شناسی
mycetozoan
U
وابسته به قارچ لجنی
mycelium
U
رشته رشدکننده قارچ
mushroom anchor
U
لنگر قارچ مانند
morel
U
قارچ مورکلای خوراکی
morelle
U
قارچ مورکلای خوراکی
ring nebula
U
سحابی حلقوی
interlocking
U
حلقوی بافتن
snap ring
U
خار حلقوی
ring network
U
شبکه حلقوی
verticillation
U
ارایش حلقوی
peristalsis
U
حرکات حلقوی
loop antenna
U
انتن حلقوی
ringbolt hitching
U
خفت حلقوی
ring nebula
U
ابری حلقوی
loop mill rolling
U
نوردکاری حلقوی
loop knot tie
U
گره حلقوی
ring tension
U
کشش حلقوی
apple ring fender
U
دفرای حلقوی
annular burner
U
مشعل حلقوی
annular eclipse
U
کسوف حلقوی
annular projection
U
برامدگی حلقوی
annulus
U
حلقه حلقوی
annular jet
U
فوران حلقوی
ring armature
U
ارمیچر حلقوی
ringing
U
حلقوی شدن
bustle pipe
U
لوله حلقوی
cup point
U
تیزی حلقوی
curl field
U
میدان حلقوی
ring
U
جسم حلقوی
verticillium
U
قارچ ناقص افت گیاهی
base surge
U
ابر پایه قارچ اتمی
cloud top height
U
ارتفاع صعود قارچ اتمی
fungicide
U
ماده دافع یا نابودکننده قارچ
fungicides
U
ماده دافع یا نابودکننده قارچ
cantarellus
U
نوعی قارچ کوهی خوراکی
lower fungus
U
قارچ بدون کلاهک هاگ
lyraring nebula
U
ابری حلقوی شلیاق
vortex drag
U
پسای جریانهای حلقوی
wake
U
جریانهای حلقوی بال
atolls
U
جزیره مرجانی حلقوی
vortexes
U
جریان حلقوی یا گردابی
atoll
U
جزیره مرجانی حلقوی
vortex
U
جریان حلقوی یا گردابی
vortices
U
جریان حلقوی یا گردابی
waked
U
جریانهای حلقوی بال
wakes
U
جریانهای حلقوی بال
convoluted
U
بهم تابیده حلقوی
loop feeder
U
سیم تغذیه حلقوی
induction ring heater
U
گرمکن حلقوی القائی
lyraring nebula
U
سحابی حلقوی شلیاق
bagel
U
نان شیرینی حلقوی
circular shift
U
تغییر مکان حلقوی
hymeneal
U
وابسته به سطح هاگدارومیوه اور قارچ
mildew
U
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
toothed ring armature
U
ارمیچر حلقوی دندانه دار
warp-loop fringe
U
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
uncoil
U
غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiled
U
غیر حلقوی کردن یا شدن
mantle ring
U
تیر حمال حلقوی شکل
uncoils
U
غیر حلقوی کردن یا شدن
cannular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
uncoiling
U
غیر حلقوی کردن یا شدن
schizomycete
U
ارگانیسمهای ریز فاقدکلروفیل که جزء قارچ محسوبند
mycelium
U
توده بهم بافته مولد قارچ وباکتری
coil antenna
U
انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
teleutospore
U
هاگ کامل وبالغ قارچ در اخر دوره باروری
hymeneal
U
سطح هاگدار ومیوه اور قارچ سرود عروسی
vortex filament
U
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
teliospore
U
جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
vortex sheet
U
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
plug nozzle
U
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
rotates
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
slot
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slots
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
annular
U
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
slotting
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotated
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
ring and bead sight
U
دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
ruff
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffe
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
vortex trail
U
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
card
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
circular list
U
لیست مدور لیست حلقوی
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
dry rot
U
پوسیدگی
[خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com