English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Europe U قاره اروپا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
land mass U قاره
continents U قاره ها
land masses U قاره
mainland U قاره
continent U قاره
continent U قاره
continents U قاره
shelf U فلات قاره
continental shelf U فلات قاره
continental plateau U فلات قاره
intercontinental U قاره پیما
subcontinents U شبه قاره
subcontinent U شبه قاره
intercontinental U داخل قاره
continental shelf U حد ساحلی فلات قاره
transcontinental U عبور کننده از سرتاسر قاره
conus armies U ارتشهای مستقر در قاره امریکا
intercontinental U بین قارهای قاره پیما
conus residents U پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
europa U اروپا
occident U اروپا
Dravidian architecture U [معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
European Union [EU] U اتحادیه اروپا
european essembly U مجلس اروپا
he was ordered to europe U او مامور اروپا شد
stratojet U نوعی هواپیمای بمب افکن قاره پیمای 6 موتوره
All of a sudden , he turned up in Europe . U یکدفعه سر از اروپا درآورد
Flemish Mannerism U انقلاب شمال اروپا
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
missel U یکجور باسترک در اروپا
the concert of europe U دول متوافق اروپا
Nordic U وابسته به شمال اروپا
to e. carpets to the europe U فرش به اروپا فرستادن
e r p U برنامه ترمیم اروپا
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
European Currency Unit U سبد ارزی اروپا
stratofortress U نوعی هواپیمای قاره پیمای استراتژیکی بمب افکن 8موتوره
sabot U کفش چوبی روستاییان اروپا
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
How long wI'll you stay in Europe ? U چند وقت اروپا می مانید ؟
european academic research network U شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
The rise in prices in the European markets. U ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
u.f.a cup U جام اتحادیه باشگاههای اروپا
EEC U مخفف جامعهی اقتصادی اروپا
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
europian championship U وزنه برداری قهرمانی اروپا
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
titan U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titans U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
minuteman U نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
a ban from flying in the EU U قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
tench U ماهی گول اب شیرین اروپا واسیا
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
hallstatt U وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
e r p U جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
shad U شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
estonian U اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
Of this amount Europe's share is 20 percent. U از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
bengal cottage U [باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
reindeer U گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
concert of europe U اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
Ditterling U [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
e r p U اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
baltic U دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
european cup winner cup U جام برندگان جام اروپا
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com