English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
enable U قادر ساختن توانا
enabled U قادر ساختن توانا
enables U قادر ساختن توانا
enabling U قادر ساختن توانا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
enabled U توانا ساختن
enables U توانا ساختن
enable U توانا ساختن
enabling U توانا ساختن
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabled U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
mighty U توانا
authoritative U توانا
mightier U توانا
mightiest U توانا
capable U توانا
puissant U توانا
omnipotence U همه توانا
ablest U : توانا لایق
able توانا لایق
prepotent U بسیار توانا
abler U : توانا لایق
able bodied U دارای جسم توانا
youths of puissance U جوانان توانا یا نیرومند
enabling signal U علامت توانا سازی
potentates U شخص توانا فرمانروای مقتدر
almighty U توانا برهمه چیز قدیر
potentate U شخص توانا فرمانروای مقتدر
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
omnipotent U قادر متعال
omnipotent U قادر مطلق
almightly U قادر مطلق
numerate U قادر شمردن
free swimming U قادر به شنا
all-powerful U قادر مطلق
motile U قادر بجنبش
solvable U قادر بتادیه وام
solvent U قادر به پرداخت دیون
literacy U قادر به خواندن بودن
able to justify bail U قادر به تقبل ضمانت
solvent U قادر به پرداخت قروض
solvents U قادر به پرداخت قروض
solvents U قادر به پرداخت دیون
acatamathesia U قادر بدرک سخن نبودن
capability U قادر به انجام کاری بودن
thermoduric U قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
may U توانایی داشتن قادر بودن
facility U قادر به انجام کاری به سادگی بودن
eurybathic U قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
interactive U برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
absolutism U حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
able to withstand contamination <adj.> U قادر به مقاومت در برابر آلودگی [بوم شناسی]
storage U مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
ectogenic U قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
macro U برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
graphics U چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
programmers U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmer U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
all weather fighter U هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
aerospace vehicle U هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
handles U نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle U نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
edp U پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
hypermedia U متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
communicating word processor U پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
faults U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faulted U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
landplane U هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
fault U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
recorders U قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
recorder U قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
communication U ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
chip U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chips U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
commodity U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodities U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
integrated U نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
bulk U رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
mediums U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
interactive U سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
memories U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
extend U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extending U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
extends U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
cells U محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell U محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
appleline U IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
demonstrations U نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
demonstration U نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
ZMODEM U گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود
teleprinter U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinters U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
literate U قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
mass storage U وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
processor U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
integrated U پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
screening, screenings U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screens U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screened U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
pseudo random U قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
transphasor U ترانزیستور نوری که از کریستال ساخته شده است که قادر به تنظیم اشعه اصلی نور طبق سیگنال ورودی کوچکتر است
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
harder U دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
hardest U دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
hard U دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
fibre optics U لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
send only device U دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
scitovsky double criterion U که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
real time U با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
inventing U ساختن
unify U تک ساختن
make U ساختن
fabrication U ساختن
upgrade U ساختن
makes U ساختن
builds U ساختن
build U ساختن
miscreate U بد ساختن
manufactures U ساختن
indite U ساختن
pellet U حب ساختن
invent U ساختن
invented U ساختن
confect U ساختن
upgraded U ساختن
fashion U مد ساختن
fashioned U مد ساختن
pills U حب ساختن
create U ساختن
compose U ساختن
composes U ساختن
buildings U ساختن
fashioning U مد ساختن
fashions U مد ساختن
creates U ساختن
pill U حب ساختن
invents U ساختن
upgrades U ساختن
dree U ساختن با
put up U ساختن
put-up U ساختن
unifying U تک ساختن
upgrading U ساختن
unifies U تک ساختن
produce U ساختن
carbonize U کک ساختن
bulid U ساختن
creating U ساختن
generates U ساختن
generated U ساختن
generate U ساختن
upbuild U ساختن
remake U از نو ساختن
remakes U از نو ساختن
mints U ساختن
generating U ساختن
to t. up U ساختن
fabricating U ساختن
fabricates U ساختن
fabricated U ساختن
to get along U ساختن
to go in with U ساختن با
fabricate U ساختن
to make a shift U ساختن
to make away U ساختن
minting U ساختن
mint U ساختن
idolised U بت ساختن
idolises U بت ساختن
idolising U بت ساختن
idolize U بت ساختن
idolized U بت ساختن
forborne U ساختن با
idolizes U بت ساختن
bridges U پل ساختن
idolizing U بت ساختن
bridged U پل ساختن
produces U ساختن
produced U ساختن
minted U ساختن
bridge U پل ساختن
constructing U ساختن
constructed U ساختن
set up U ساختن
construct U ساختن
manufactured U ساختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com