Perdic | قادر به شنا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 106 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	free swimming U	قادر به شنا

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	enable U	قادر ساختن وسیله فراهم کردن
	enable U	قادر ساختن توانا
	enabled U	قادر ساختن وسیله فراهم کردن
	enabled U	قادر ساختن توانا
	enables U	قادر ساختن وسیله فراهم کردن
	enables U	قادر ساختن توانا
	enabling U	قادر ساختن وسیله فراهم کردن
	enabling U	قادر ساختن توانا
	hard U	دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
	harder U	دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
	hardest U	دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
	integrated U	پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
	integrated U	نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
	director U	هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
	directors U	هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
	graphics U	چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
	extend U	فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
	extend U	استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
	extending U	فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
	extending U	استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
	extends U	فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
	extends U	استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
	teleprinter U	وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
	teleprinters U	وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
	literate U	قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
	cell U	محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
	cells U	محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
	communication U	ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
	solvent U	قادر به پرداخت قروض
	solvent U	قادر به پرداخت دیون
	solvents U	قادر به پرداخت قروض
	solvents U	قادر به پرداخت دیون
	medium U	هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
	mediums U	هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
	bulk U	رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
	recorder U	قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
	recorders U	قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
	literacy U	اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
	literacy U	قادر به خواندن بودن
	capability U	قادر به انجام کاری بودن
	facility U	قادر به انجام کاری به سادگی بودن
	numerate U	قادر شمردن
	interactive U	سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
	interactive U	برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
	omnipotent U	قادر مطلق
	omnipotent U	قادر متعال
	real time U	با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
	handle U	نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
	handles U	نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
	demonstration U	نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
	demonstrations U	نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
	absolutism U	حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
	memories U	فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
	memory U	فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
	may U	توانایی داشتن قادر بودن
	commodities U	چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
	commodity U	چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
	programmer U	شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
	programmers U	شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
	chip U	اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
	chips U	اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
	fault U	سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
	faulted U	سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
	faults U	سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
	fibre optics U	لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
	storage U	مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
	screen U	وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
	screened U	وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
	screening, screenings U	وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
	screens U	وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
	able to justify bail U	قادر به تقبل ضمانت
	acatamathesia U	قادر بدرک سخن نبودن
	accelerationists U	شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
	aerospace vehicle U	هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
	all weather fighter U	هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
	almightly U	قادر مطلق
	appleline U	IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
	batch processing U	سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
	communicating word processor U	پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
	ectogenic U	قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
	edp U	پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
	effective demand U	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
	eurybathic U	قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
	gurantee U	عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
	hypermedia U	متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
	inelastic demand U	تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
	landplane U	هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
	macro U	برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
	mass storage U	وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
	motile U	قادر بجنبش
	music chip U	مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
	processor U	وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
	pseudo random U	قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
	scitovsky double criterion U	که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
	send only device U	دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
	simple network management protocol U	سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
	solvable U	قادر بتادیه وام
	thermoduric U	قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
	transphasor U	ترانزیستور نوری که از کریستال ساخته شده است که قادر به تنظیم اشعه اصلی نور طبق سیگنال ورودی کوچکتر است
	upward compatible U	اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
Other Matches

	all-powerful U	قادر مطلق
	able to withstand contamination <adj.> U	قادر به مقاومت در برابر آلودگی [بوم شناسی]
	vertical take off and landing U	هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
	ZMODEM U	گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود
	It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U	آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.