Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
able to justify bail
U
قادر به تقبل ضمانت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pecuniary liability
U
ضمانت ضمانت جبران خسارت
assumpsit
U
تقبل
undertake
U
تقبل کردن
undertakes
U
تقبل کردن
subscribes
U
تقبل کردن
subscribing
U
تقبل کردن
undertaken
U
تقبل کردن
subscribe
U
تقبل کردن
subscribed
U
تقبل کردن
underwriter
U
تقبل کننده
uncommitted
U
تقبل نشده
assumes
U
تقبل کردن
assume
U
تقبل کردن
underwriters
U
تقبل کننده
without engagement
U
بدون تقبل مسئولیت
sans frais
U
بدون تقبل هزینه
assumpsit
U
تقبل دیون دیگری
age hardening susceptibility
U
تقبل سخت گردانی زمانی
without impeachment of waste
U
بدون تقبل مسئوولیت خرابیها
motile
U
قادر بجنبش
almightly
U
قادر مطلق
omnipotent
U
قادر متعال
omnipotent
U
قادر مطلق
numerate
U
قادر شمردن
all-powerful
U
قادر مطلق
free swimming
U
قادر به شنا
enabled
U
قادر ساختن توانا
enables
U
قادر ساختن توانا
literacy
U
قادر به خواندن بودن
solvable
U
قادر بتادیه وام
enabling
U
قادر ساختن توانا
enable
U
قادر ساختن توانا
solvents
U
قادر به پرداخت دیون
solvents
U
قادر به پرداخت قروض
solvent
U
قادر به پرداخت دیون
solvent
U
قادر به پرداخت قروض
assume
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assumes
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
thermoduric
U
قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
capability
U
قادر به انجام کاری بودن
may
U
توانایی داشتن قادر بودن
acatamathesia
U
قادر بدرک سخن نبودن
enables
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enable
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
eurybathic
U
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
enabling
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
facility
U
قادر به انجام کاری به سادگی بودن
enabled
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
absolutism
U
حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
storage
U
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
batch processing
U
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
able to withstand contamination
<adj.>
U
قادر به مقاومت در برابر آلودگی
[بوم شناسی]
ectogenic
U
قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
interactive
U
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
warranted
U
ضمانت
warrants
U
ضمانت
bail
U
ضمانت
warranties
U
ضمانت
bond
U
ضمانت
warrant
U
ضمانت
warranty
U
ضمانت
warranting
U
ضمانت
guaranteed
U
ضمانت
mainprise
U
ضمانت
sponsorship
U
ضمانت
sponsion
U
ضمانت
guarantees
U
ضمانت
suretyship
U
ضمانت
sponsored by
U
به ضمانت
guarantee
U
ضمانت
gurantee
U
ضمانت
guarantee
U
ضمانت
guaranty
U
ضمانت
pledge
[archaic]
[guaranty]
U
ضمانت
warranty
U
ضمانت
guaranty
U
ضمانت
programmer
U
شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmers
U
شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
music chip
U
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
director
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
graphics
U
چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
aerospace vehicle
U
هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
all weather fighter
U
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
macro
U
برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
sanctioned
U
ضمانت اجرا
pecuniary liability
U
ضمانت پولی
sanction
U
ضمانت اجرا
bilable
U
ضمانت بردار
irrepleviable
U
ضمانت برندار
guaranty
U
ضمانت نامه
bondholder
U
ضمانت دار
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
guarantee period
U
دوره ضمانت
express warranty
U
ضمانت صریح
fiduciary bond
U
ضمانت شرافتی
bank guarantee
U
ضمانت بانکی
upon bail
U
بقیه ضمانت
limplied warranty
U
ضمانت ضمنی
letter of indemnity
U
ضمانت نامه
joint and several guarantee
U
ضمانت تضامنی
vouch for
U
ضمانت کردن
bail bond
U
ضمانت نامه
sanctions
U
ضمانت اجرا
sanctioning
U
ضمانت اجرا
irreplevisable
U
ضمانت برندار
bailable
U
قابل ضمانت
bank bond
U
ضمانت بانکی
suretyship
U
عقد ضمانت
sponsoring
U
ضمانت کردن
pledging
U
وثیقه ضمانت
bonded
U
ضمانت شده
pledge
U
وثیقه ضمانت
pledges
U
وثیقه ضمانت
assurance
U
ضمانت وثیقه
assurances
U
ضمانت وثیقه
pledged
U
وثیقه ضمانت
warranties
U
ضمانت نامه
warranty
U
ضمانت نامه
insure
U
ضمانت کردن
vouch
U
ضمانت کردن
guarantors
U
ضمانت کننده
guarantor
U
ضمانت کننده
sponsors
U
ضمانت کردن
sponsor
U
ضمانت کردن
bond
U
پیوستگی ضمانت
responsibility
U
ضمانت جوابگویی
answered
U
ضمانت کردن
guaranteed
U
ضمانت کردن
answer
U
ضمانت کردن
guarantee
U
ضمانت کردن
answers
U
ضمانت کردن
answering
U
ضمانت کردن
guarantees
U
ضمانت کردن
responsibilities
U
ضمانت جوابگویی
guarantee
U
شخص ضمانت شده
warrent
U
ضمانت یاتعهد کردن
act as surety
U
کفالت یا ضمانت کردن
to stand surety for any one
U
ضمانت کسیرا کردن
to go bail for any one
U
ضمانت کسی راکردن
it is not protected by sanctions
U
ضمانت اجرایی ندارد
guarantees
U
شخص ضمانت شده
guaranteed
U
شخص ضمانت شده
bailment
U
رهایی به قید ضمانت
i guarantee his appearance
U
من ضمانت می کنم که حاضرشود
the watch is warranted
U
ضمانت شده است
board exchange warranty
U
ضمانت تعویض برد
bank guarantee
U
ضمانت نامه بانکی
to bail out
U
با ضمانت از زندان دراوردن
joint bond
U
تعهد یا ضمانت مشترک
warrants
U
ضمانت کردن مجوز
sanction
U
ضمانت اجرایی قانون
sanctions
U
ضمانت اجرایی قانون
warranted
U
ضمانت کردن مجوز
bail
U
تضمین ضمانت کردن
stand surety for a person
U
ضمانت کسی را کردن
sanctioning
U
ضمانت اجرایی قانون
warrant
U
ضمانت کردن مجوز
warranting
U
ضمانت کردن مجوز
sanctioned
U
ضمانت اجرایی قانون
bear
U
تقبل کردن تحمل کردن
bears
U
تقبل کردن تحمل کردن
communication
U
ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
fault
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
handle
U
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
communicating word processor
U
پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
edp
U
پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
landplane
U
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
handles
U
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
hypermedia
U
متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
faulted
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
recorders
U
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
recorder
U
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
faults
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
to vouch for any one's honesty
U
ضمانت درستی کسی را کردن
guarantee
U
ضمانت نامه تضمین کردن
waging
U
ضمانت حسن انجام کار
open credit
U
اعتبار بدون ضمانت نامه
guaranteed
U
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
waged
U
ضمانت حسن انجام کار
tender bonds
U
ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
tender guarantee
U
ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
sanctioning
U
ضمانت اجرایی معین کردن
guaranty
U
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
wage
U
ضمانت حسن انجام کار
sanctioned
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
good performance guarantee
U
ضمانت حسن انجام کار
wages
U
ضمانت حسن انجام کار
sanctions
U
ضمانت اجرایی معین کردن
sanction
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
repayment guarantee
U
ضمانت استرداد پیش پرداخت
bid bond
U
ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
pledgor
U
دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
sanction
U
ضمانت اجرایی معین کردن
pledgeor
U
دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
performance guarantee
U
ضمانت حسن انجام کار
guarantees
U
ضمانت نامه تضمین کردن
average bond
U
ضمانت نامه جبران خسارت
sanctioned
U
ضمانت اجرایی معین کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com