Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vindicable
U
قابل گواهی واثبات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warrantable
U
قابل گواهی
probate
U
گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
eyewitnesses
U
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eye-witnesses
U
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness
U
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
stock certificate
U
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
certify
U
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies
U
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying
U
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
witnesses
U
گواهی
warrants
U
گواهی
witnessing
U
گواهی
attestation
U
گواهی
attestation
U
گواهی
warrant
U
گواهی
warranting
U
گواهی
witnessed
U
گواهی
witness
U
گواهی
testimony
U
گواهی
testimonies
U
گواهی
warranted
U
گواهی
certificate
U
گواهی
reference
[testimonial]
U
گواهی
report
U
گواهی
certification
U
گواهی
oral evidence
U
گواهی
mark
U
گواهی
grade
U
گواهی
legalization
U
گواهی
deposition
U
گواهی
certificate
[official document]
U
گواهی
depositions
U
گواهی
evidence
U
گواهی
certificates
U
گواهی
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
certificate of a doctor
U
گواهی پزشک
false testimony
U
گواهی کذب
certificate of analysis
U
گواهی بررسی
certified
U
گواهی شده
certificate of quality
U
گواهی کیفیت
affiant
U
گواهی نویس
certifying
U
گواهی کردن
certify
U
گواهی کردن
depositions
U
گواهی کتبی
certifies
U
گواهی کردن
false evidence
U
گواهی کدب
certificate of origin
U
گواهی مبداء
certificate of origin
U
گواهی مبدا
certificate of measurement
U
گواهی وزن
certificate of measurement
U
گواهی مقدار
certificate of inspection
U
گواهی بازرسی
certificate of health
U
گواهی بهداشت
certificate of deposit
U
گواهی سپرده
certificate of death
U
گواهی فوت
to bear testimony
U
گواهی دادن
certificate of damage
U
گواهی خسارت
to bear witness
U
گواهی دادن
certificate of compliance
U
گواهی تطبیق
to call in evidence
U
گواهی خواستن از
testis
U
تخم گواهی
testimonial
U
گواهی نامه
birth certificate
U
گواهی تولد
depose
U
گواهی دادن
back letter
U
گواهی تضمین
deposes
U
گواهی دادن
deposing
U
گواهی دادن
witnessed
U
گواهی دادن
attest
U
گواهی دادن
bear witness
U
گواهی دادن
bear testimony
U
گواهی دادن
attested
U
گواهی دادن
witness
U
گواهی دادن
attesting
U
گواهی دادن
testimonials
U
گواهی نامه
deposition
U
گواهی کتبی
call to witness
U
گواهی خواستن از
call in evidence
U
گواهی خواستن از
witnessing
U
گواهی دادن
speak well for
U
گواهی دادن
witnesses
U
گواهی دادن
death certificates
U
گواهی فوت
death certificate
U
گواهی فوت
bill of health
U
گواهی تندرستی
warranted
U
گواهی حکم
warrant
U
گواهی حکم
warrant
U
گواهی کردن
deponent
U
گواهی نویس
health certificate
U
گواهی بهداشت
clean bill of health
<idiom>
U
گواهی سلامتی
certificate
U
گواهی نامه
treasury warrant
U
گواهی خزانه
quality certificate
U
گواهی کیفیت
qualifying certificate
U
گواهی صلاحیت
warranting
U
گواهی کردن
warranting
U
گواهی حکم
warrants
U
گواهی کردن
bill of health
U
گواهی بهداشت
warrants
U
گواهی حکم
license
U
گواهی نامه
evidence
U
ملاک گواهی
licensing
U
گواهی نامه
certificates
U
گواهی نامه
inspection certificate
U
گواهی بازرسی
inspection certificate
U
گواهی نظارت
certificating of quantity
U
گواهی کمیت
attests
U
گواهی دادن
certificate of quantity
U
گواهی کمیت
certified check
U
چک گواهی شده
certification
U
گواهی کردن
certificate of weight
U
گواهی وزن
certificate of receipt
U
گواهی رسید
certificate of survey
U
گواهی بازدید
interim certificates
U
گواهی موقت
certifier
U
گواهی کننده
certificate of survey
U
گواهی بازرسی
certificate of receipt
U
گواهی وصول
certificate of quantity
U
گواهی مقدار
insurance certificate
U
گواهی بیمه
testifying
U
گواهی دادن
testify
U
گواهی دادن
testifies
U
گواهی دادن
warranted
U
گواهی کردن
testified
U
گواهی دادن
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
perjure
U
گواهی دروغ دادن
cover note
U
گواهی بیمه نامه
perjures
U
گواهی دروغ دادن
perjuring
U
گواهی دروغ دادن
packing note
U
گواهی بسته بندی
to call any one in testimony
U
از کسی گواهی خواستن
certificates
U
گواهی صادر کردن
false witness
U
گواهی یاشهادت دروغ
notice of dishonour
U
گواهی عدم پرداخت
notice of non payment
U
گواهی عدم پرداخت
cover note
U
گواهی پوشش بیمه
notarization
U
گواهی محضری و رسمی
d. certificate
U
گواهی نامه مرخصی
subscriping witness
U
گواهی کننده سند
bill of health
U
گواهی صحت مزاج
to give evidence before the court
U
در دادگاه گواهی دادن
hearing of evidence
U
شنوایی گواهی
[حقوق]
give evidence of
U
گواهی دادن در مورد
scrip
U
گواهی نامه موقت
marriage lines
U
گواهی نامه عروسی
share certificate
U
گواهی مالکیت سهام
certificate of deposit
U
گواهی پول سپرده
certificate of deposits
U
گواهی نامه سپرده
certificate of exclusive inheritance
U
گواهی انحصار وراثت
presage
U
گواهی دادن بر خبردادن از
taking of evidence
U
شنوایی گواهی
[حقوق]
certificate of measurement
U
گواهی اندازه و ابعاد
certificate
U
گواهی صادر کردن
presaging
U
گواهی دادن بر خبردادن از
presages
U
گواهی دادن بر خبردادن از
presaged
U
گواهی دادن بر خبردادن از
attestor
U
گواهی دهنده گواه
to give evdience
U
گواهی دادن مدرک بودن از
To authenticate a signature.
U
تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
in witness whereof
U
برای گواهی مراتب بالا
taking of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
certified copy
U
رونوشت گواهی رسمی شده
I hereby certify that ….
U
بدینوسیله تصدیق ( گواهی ) می نمایم که …
hearing of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
grant probate of a will
U
صحت وصیتنامهای را گواهی کردن
testimonialize
U
گواهی نامه یا رضایت دادن
caption
U
گواهی مندرج درروی سند
depone
U
عزل نمودن گواهی دادن
tests
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
tested
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
perjury
U
سوگند شکنی گواهی دروغ
test
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
captions
U
گواهی مندرج درروی سند
testamur
U
گواهی نامه گذراندن امتحانات
attestation
U
امضاکسی را گواهی کردن تصدیق
bankrupts certificate
U
گواهی نامه اعاده حیثیت
clean bill of health
U
گواهی نامه بهداشت کشتی
docl pass
U
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
matricula
U
دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
vouchee
U
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
probate
U
رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat
U
رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
cdp
U
Processing Data Certificationin گواهی پردازش داده
internal evidence
U
مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
floater
U
گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
king's evidence
U
گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
ccp
U
Programming inComputer Certificate گواهی برنامه نویسی کامپیوتر
attestation clause
U
عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
docl pass
U
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
sensible
U
قابل درک قابل رویت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com